معنی فارسی ovulatory

B2

تخمک‌گذاری، مرحله‌ای در چرخه قاعدگی که در آن تخمک از تخمدان آزاد می‌شود.

Relating to the release of an ovum from the ovary.

example
معنی(example):

فاز تخمک‌گذاری در حدود وسط دوره قاعدگی اتفاق می‌افتد.

مثال:

The ovulatory phase occurs around the middle of the menstrual cycle.

معنی(example):

درک فرآیند تخمک‌گذاری برای باروری اهمیت دارد.

مثال:

Understanding the ovulatory process is important for fertility.

معنی فارسی کلمه ovulatory

: معنی ovulatory به فارسی

تخمک‌گذاری، مرحله‌ای در چرخه قاعدگی که در آن تخمک از تخمدان آزاد می‌شود.