معنی فارسی owe someone a living

B2

به معنای بدهکار بودن به کسی از نظر تأمین معیشت یا حمایت مالی.

To be indebted to someone for financial support or livelihood.

example
معنی(example):

من به والدینم مدیون هستم زیرا از من حمایت کردند.

مثال:

I owe my parents a living because they supported me.

معنی(example):

بعد از تمام کمک‌هایشان، احساس می‌کنم که به آنها دینی دارم.

مثال:

After all their help, I feel I owe them a living.

معنی فارسی کلمه owe someone a living

: معنی owe someone a living به فارسی

به معنای بدهکار بودن به کسی از نظر تأمین معیشت یا حمایت مالی.