معنی فارسی oxidated

B1

حالت اکسید شده یک ماده که در آن الکترون‌ها از مولکول خارج شده‌اند.

The state of a substance when it has undergone oxidation.

verb
معنی(verb):

To oxidize.

example
معنی(example):

فرم اکسید شده ترکیب پایدارتر است.

مثال:

The oxidated form of the compound is more stable.

معنی(example):

مواد اکسید شده گاهی اوقات می‌توانند مضر باشند.

مثال:

Oxidated substances can sometimes be harmful.

معنی فارسی کلمه oxidated

: معنی oxidated به فارسی

حالت اکسید شده یک ماده که در آن الکترون‌ها از مولکول خارج شده‌اند.