معنی فارسی packmanship
B2مهارت و تکنیکهایی که در ساخت و مدیریت بستهبندی به کار میرود.
The skill or art of packing items skillfully.
- NOUN
example
معنی(example):
مهارتهای بستهبندی او در هنر او مشهود بود.
مثال:
Her packmanship skills were evident in her craft.
معنی(example):
مهارت بستهبندی برای لجستیک مؤثر ضروری است.
مثال:
Packmanship is crucial for effective logistics.
معنی فارسی کلمه packmanship
:
مهارت و تکنیکهایی که در ساخت و مدیریت بستهبندی به کار میرود.