معنی فارسی paddlelike

B1

شکل یا ساختاری مانند پارو، معمولاً برای توصیف اندام‌ها یا اشیایی که ظاهرشان شبیه پارو است استفاده می‌شود.

Having a shape that resembles a paddle.

example
معنی(example):

ماهی دمی شبیه پارو داشت که به آن کمک می‌کرد سریع شنا کند.

مثال:

The fish had a paddlelike tail that helped it swim fast.

معنی(example):

برگ‌ها از نظر شکل شبیه پارو بودند و به دست شباهت داشتند.

مثال:

The leaves were paddlelike in shape, resembling a hand.

معنی فارسی کلمه paddlelike

: معنی paddlelike به فارسی

شکل یا ساختاری مانند پارو، معمولاً برای توصیف اندام‌ها یا اشیایی که ظاهرشان شبیه پارو است استفاده می‌شود.