paleron
Paleron به یک برش از گوشت گاو اطلاق میشود که در پخت و پز به کار میرود.
palesman
پالزمن، فردی است که در لباس خاص و شاداب و با افتخار در نمایشها یا رویدادها شرکت میکند.
palestine
فلسطین، منطقهای در خاورمیانه با تاریخ غنی و فرهنگی مستقل است.
palestrae
پالهاسترا، مکانهایی در یونان باستان برای ورزش و بحثهای فلسفی بود.
palestral
پالهاسترال به ویژگیهای مرتبط با پالهاسترا، مکانهای ورزش و گفتگو اشاره دارد.
palestrian
پالهاسترالی به افرادی اشاره دارد که در پالهاستراها ورزش میکنند یا فعالیتهای ورزشی انجام میدهند.
palestric
پالهاستریک به حرکات یا تکنیکهای مرتبط با پالهاسترا اشاره دارد.
palet
پالت، یک سازه مسطح است که برای حمل و نقل کالاها استفاده میشود.
paletiology
پالتولوژی، علم مطالعه پالتها و نقش آنها در فرآیندهای حمل و نقل و انبارداری.
paletot
پالتو، پوشاکی است که معمولاً از جنس گرم و بلند برای محافظت در برابر سرما طراحی شده است.
paletots
پالتوها، پوشاکهای بلند و گرم که برای حفاظت در برابر سرما طراحی شدهاند.
palets
پالتها، اشیایی مسطح برای حمل و نقل و سازماندهی کالاها.
palettelike
شبیه پالت، به ویژگیهایی اطلاق میشود که دارای رنگها و بخشهای مسطح هستند.
paletz
پالتز، تکنیک خاصی در هنر نقاشی که به ترکیب رنگها و استفاده از پالتهای رنگی متمایز اشاره دارد.
palew
کمرنگ، به معنای رنگ ضعیف و محو که میتواند نمایانگر احساساتی مانند بیماری یا ضعف باشد.
paleways
راههای کمرنگ، مسیرهایی که خصوصیات رنگی کمرنگ دارند و اغلب در توصیف مناظر طبیعی استفاده میشوند.
palewise
به صورت کمرنگ، در توصیف مقایسههای بصری یا تحلیلی به کار میرود که نشاندهندهی تفاوتهای جزئی است.
palfgeys
پالفگیس، نوع خاصی از اسب که معمولاً در مسابقات مورد استفاده قرار میگیرد و شناختهشدهی سرعت و چابکی است.
palfreyed
پالفرید، نوعی اسب که در گذشته به خاطر نرمی و زیبایی حرکاتش بین اشرافزادگان محبوب بوده است.
palfrenier
پالفرنیه، فردی است که مسئول مراقبت و نگهداری از اسبها در اصطبل است.
palfry
پالفری، اسب جوان و کوچک است که معمولاً برای سوارکاران novice مناسب است.
palgat
پالجت، نوعی زین یا تجهیزات سوارکاری است که در گذشته کاربرد داشته است.
palicourea
پالیکوره، گیاهی است که دارای خواص دارویی و درمانی است.
palier
پالیه، ساختاری است که کمک به ایجاد تعادل و استحکام برای زین اسب میکند.
paliest
پالیست صفتی است که به قسمت نرم و لطیف در غذاها یا اشیاء اشاره دارد.
palification
پالیفیکیشن به معنای تغییر در ویژگیهای صوتی کلمات در زبانشناسی است.
paliform
پالیفورم به ساختار یا شکلی اشاره دارد که شبیه به باله یا اضافات در گیاهان و مرجانها باشد.
paligorskite
پالیگورسکیت، یک کانی رس با ساختار ویژه است که در صنایع مختلف کاربرد دارد.
palikar
پالیكار به یک نوع رقص سنتی اشاره دارد که به طور معمول در مراسم فرهنگی اجرا میشود.
palikarism
پالیكاریزم به مفهوم یا جنبش مرتبط با رقصهای سنتی و ارزشهای فرهنگی اشاره دارد.
palikars
پالیكارها به افرادی اشاره دارد که در رقصهای سنتی شرکت میکنند.
palikinesia
پلیکینزیا، یک اصطلاح علمی برای توصیف شکلگیری حافظه جدید در پاسخ به رویدادها یا تجربیات خاص است.
palila
پالیلا، پرندهای بومی هاوایی که به خاطر آواز منحصر به فردش شناخته میشود و در معرض خطر است.
palilia
پالیلا به معنای یادگیری و تسلط بر موضوعی از طریق تکرار و مرور است.
palilicium
پالیلیسیوم به شیوهای نوشتاری در ادبیات اشاره دارد که هدف آن افزایش پیچیدگی و زیبایی آثار است.
palillogia
پالیلوژیا به شیوهای بیانگرانه اشاره دارد که با تکرار غیرضروری و افزونگی مشخص میشود.
palilogetic
پالیلوژتیک به نوعی ارتباط اشاره دارد که در آن نکات به منظور روشنی مجدداً بیان میشوند.
palilogy
پالیلوزی، تکرار یک عبارت یا کلمه در یک جمله به منظور تأکید یا تأیید.
palimbacchic
پالیلمباچی، نوعی شعر یا نثر که در آن ترتیب واژهها بهسختی تغییر میکند.
palimbacchius
پالیلمباچیوس، نوعی قافیه که در آن دو هجای باز به دنبال یک هجای بسته میآید.