paraquets
پاراکوئیت، نام یک نوع پرنده کوچک و رنگارنگ از خانوادهای از پرندگان زینتی است که معمولاً در مناطق گرمسیری زندگی میکنند.
paraquinone
پاراکینون یک ترکیب شیمیایی است که در واکنشهای اکسیداسیون و دیگر فرآیندها کاربرد دارد.
pararctalia
پارارکتالیا به عنوان یک دستهبندی در زیستشناسی دریایی به کار میرود.
pararctalian
پارارکتالیان به گونههایی اطلاق میشود که به طور خاص در زیستشناسی دریایی قرار دارند.
pararectal
پارارکتال به معاینات یا فرایندهایی اشاره دارد که در ناحیه اطراف راست روده انجام میشود.
pararek
پارارک، یک اصطلاح خاص است که در زمینههای محدود کاربرد دارد.
parareka
پارارکا، اصطلاحی در زیست شناسی برای اشاره به نوعی موجودات زنده میباشد.
pararhotacism
پارارهوکسیسم، پدیدهای در زبانشناسی که به تغییرات صوتی مربوط میشود.
pararosaniline
پاراروازوآنیلین، ترکیبی شیمیایی مورد استفاده در رنگرزی میباشد.
pararosolic
پاراروسولیک، ترکیباتی که در شیمی دارویی استفاده میشوند.
pararthria
پارآرتریا، اختلالی در گفتار که بر وضوح بیان کلمات تأثیر میگذارد.
parasaboteur
پاراسابوتور، شخصی که به طرز زیرکانهای در کار سازمان ایجاد اختلال میکند.
parasalpingitis
پاراسالپنجیتس، التهاب یا عفونت لولههای فالوپی که میتواند به مشکلات باروری منجر شود.
parasang
پاراسنگ، واحدی برای اندازهگیری فاصله در تاریخ باستان، برابر با حدود 6 کیلومتر.
parasangs
پاراسنگها، شکل جمع پاراسنگ، واحدی برای اندازهگیری فاصله در تاریخ باستان.
parascene
پاراسین، ناحیهای که فرصت دیدن صحنه تئاتر را به تماشاگران میدهد.
parascenia
پاراسنیا، به جزئیات بصری در صحنههای هنر اجرایی اشاره دارد.
parascenium
پاراسنیم، بخشی از تجسم صحنه در تئاتر که به ایجاد عمق کمک میکند.
parasceve
پاراسکوِی، آمادهسازی و پاکسازی برای روز سبت در یهودیت است که در آن روز، هیچ گونه کار مجاز نیست.
paraschematic
پاراسکمتیک، مفهوم یا ایدهای است که به اسکما، که یک چارچوب شناختی است، وابسته است.
parasecretion
پاراسکرشن، فرآیندی است که در آن ترشحات از سلولها به بافتهای نزدیک انتقال مییابند.
paraselenic
پاراسلینیک، مربوط به آثار یا ویژگیهای ماه و تأثیر آن بر افراد و طبیعت است.
parasemidin
پاراسمدین، یک ترکیب شیمیایی است که در علم داروسازی کاربرد دارد.
parasemidine
پاراسمدین، یک داروی خاص است که در درمان برخی بیماریها استفاده میشود.
parasexual
پاراسایکشنال به وضعیتی گفته میشود که در آن فرد جذبیت جنسی نسبت به افراد را حس نکرده اما ممکن است ارتباطات عاطفی یا عاشقانه را تجربه کند.
parasexuality
پاراسایکشنالیته به جریانهای جذابیتی اشاره دارد که برخلاف معیارهای مرسوم میل جنسی عمل میکنند.
parashah
پاراشا به یک قسمت خاص از تورات گفته میشود که در هر هفته بهطور عمومی خوانده میشود.
parashioth
پاراشیوت به فرم جمع پاراشا اشاره دارد و به بخشهای مختلف تورات گفته میشود.
parashoth
پاراشوت فعال به شکل جمع پاراشا اشاره دارد و معمولاً به بخشهای مختلف خواندهشده تورات اشاره میکند.
parasigmatism
پاراسگمازیسم به نوعی از شناخت در پردازش اطلاعات اشاره دارد که ممکن است با دیگر انواع شناخت تفاوت داشته باشد.
parasigmatismus
پاراسکیگماتیسم، وضعیتی است که با فعالیتهای سیگما در سیستمهای عصبی مرتبط است.
parasympathomimetic
داروهایی که اثرات مشابه با پاراسمپاتیک عصبی دارند و باعث تحریک پاسخهای این سیستم میشوند.
parasynapsis
حالت و ساختار اتصالهای عصبی که عملکرد اتصالهای سیناپسی را بهبود میبخشد.
parasynaptic
تعاملی که به تقویت ارتباطات سیناپسی و عملکرد نورونها کمک میکند.
parasynaptist
متخصصی که به بررسی تعاملات سیناپسی و تأثیر آنان بر سیستمهای عصبی میپردازد.
parasyndesis
فرایند اتصال یا ادغام بافتهای همبند که موجب تشکیل ساختارهای جدید میشود.
parasynesis
پاراساینس، یک اختلال نادر در ادراک است که ممکن است نتایج غیرعادی در ادراک حسی ایجاد کند.
parasynetic
پاراساینتیک، وابسته به پاراساینس یا تأثیرات آن بر ادراک حسی.
parasynovitis
پاراسینوییت، التهابی در غشاء سینوویال که میتواند منجر به درد و ناراحتی شود.
parasynthetic
پاراسنتتیک، مربوط به تشکیل کلمات یا عبارات از ترکیب اجزا به شکلی خاص.