معنی فارسی parasynaptic

B1

تعاملی که به تقویت ارتباطات سیناپسی و عملکرد نورون‌ها کمک می‌کند.

Interactions that enhance communication and efficiency at the synaptic level.

example
معنی(example):

تعاملات پاراسیناپتیک ارتباط بین نورون‌ها را تسهیل می‌کند.

مثال:

Parasynaptic interactions facilitate communication between neurons.

معنی(example):

مطالعات نشان می‌دهد که مکانیسم‌های پاراسیناپتیک می‌توانند کارآیی سیناپسی را افزایش دهند.

مثال:

Studies show parasynaptic mechanisms can enhance synaptic efficiency.

معنی فارسی کلمه parasynaptic

: معنی parasynaptic به فارسی

تعاملی که به تقویت ارتباطات سیناپسی و عملکرد نورون‌ها کمک می‌کند.