peritrema
ساختاری در سلولها که در حرکت آنها تأثیر دارد.
peritrematous
ویژگیهایی که به جلوگیری از نفوذ مایعات به داخل کمک میکند.
peritreme
پریترم، ناحیه بیرونی یا مرزی در سلولها که در گونههای مختلف وظایف خاصی دارد.
peritrich
باکتریهای حرکتی که دارای موهای لبهای هستند و به حرکت آنها کمک میکند.
peritricha
موجوداتی که در آب زندگی میکنند و میتوانند در تجزیه مواد آلی مشارکت کنند.
peritrichan
موجودات زندهای که به دسته پریتریچها تعلق دارند و میتوانند در شرایط مختلف زندگی کنند.
peritrichate
ساختارهایی که به موجودات پریتریچ مرتبطاند و به لانهسازی یا چسبیدن به سطوح کمک میکنند.
peritrichic
ویژگیهایی که به موجودات پریتریچ نسبت داده میشود و به نوع خاصی از ویژگیهای حرکتی اشاره دارد.
peritrichous
پریتریچوس به وضعیتی در باکتری ها اشاره دارد که در آن تاژک ها به طور مساوی در سطح بدن پراکنده شده اند.
peritrichously
به طور پراکنده در سطح، به ویژه در مورد باکتری ها که دارای تاژک های mnoosa هستند.
peritroch
پریترولک به گروهی خاص از موجودات دریایی اطلاق میشود که دارای ویژگیهای خاصی هستند.
peritrochal
منطقه اطراف پروتزی که به جابهجایی موجودات آبزی کمک میکند.
peritrochium
ساختاری در موجودات آبی که نقش حمایتی در مراحل مختلف زندگی دارد.
peritrochoid
پریتروکوئید، منحنی حاصل از حرکت یک دایره در حالی که دور دایره دیگری میچرخد و یک نقطه بر روی آن دایره وجود دارد.
peritropal
منطقهای که در آن موجودات میتوانند در اطراف ایکسیاسی یا فعالیتی که انجام میدهند، حرکت کنند.
peritrophic
غشایی که در حشرات به عنوان یک مانع بین محتویات روده و سلولهای دیواره روده عمل میکند.
peritropous
به ویژگیهایی اشاره دارد که به موجودات زنده اجازه میدهد در شرایط متغیر بقا یابند.
peritura
به بافتها یا اجزای گیاهی اشاره دارد که در تولید مثل و رشد گیاهان مهم هستند.
periumbilical
به ناحیه اطراف ناف اشاره دارد و در زمینه تشخیص پزشکی استفاده میشود.
periungual
ناحیهای که دور ناخنها قرار دارد و ممکن است در شرایط مختلف دچار عفونت یا التهاب شود.
periuranium
ناحیهای که دور پیشابراه قرار دارد و در برخی عوارض پزشکی مورد توجه قرار میگیرد.
periureteric
بافتی که دور حالبها قرار دارد و در برخی عملهای جراحی و بیماریها اهمیت دارد.
periureteritis
التهاب بافت اطراف حالبها که میتواند ناشی از عفونت یا عوامل دیگر باشد.
periurethral
ناحیهای که دور پیشابراه قرار دارد و میتواند در اثر عفونتها مشکلساز شود.
periurethritis
التهاب ناحیه اطراف پیشابراه که ممکن است باعث درد وعدم راحتی در ادرار کردن شود.
periuterine
پیرشکمی به بافت یا ناحیهای اطلاق میشود که در اطراف رحم قرار دارد.
periuvular
پیرواورال به بافت یا ناحیهای اطلاق میشود که در اطراف دهانه واژن قرار دارد.
perivaginal
پیرواژن به بافت یا ناحیهای اطلاق میشود که در اطراف واژن قرار دارد.
perivasculitis
پیرواسکولیت به التهاب بافتهای اطراف عروق خونی اشاره دارد.
perivenous
پیرونوردی به بافت یا ناحیهای اطلاق میشود که در اطراف رگهای خونی قرار دارد.
perivertebral
پیرامون مهرهها به منطقهای اطلاق میشود که در اطراف مهرههای ستون فقرات قرار دارد.
perivesical
پیرامون مثانه به ناحیهای اطلاق میشود که بافتها و ساختارهای اطراف مثانه را در بر میگیرد.
perivisceral
پیرامون احشاء به ناحیهای اطلاق میشود که در اطراف ارگانهای داخلی بدن قرار دارد.
perivisceritis
پیرامون احشاء به معنی التهاب در بافتهای اطراف ارگانهای داخلی میباشد.
perivitellin
پیرامون زرده به فضای اطراف زرده تخممرغ اطلاق میشود که شامل پروتئینهای ضروری برای رشد است.
perivitelline
پیرامون زرده به لایهای اطلاق میشود که اطراف زرده تخممرغ قرار دارد و از جنین محافظت میکند.
periwigged
حالت یا ظاهر فردی که کلاهی موی مصنوعی بر سر دارد، معمولاً به عنوان یک نشانه از مقام یا حرفه خاص.
periwigpated
به کسی که کلاهی موی مصنوعی به سر دارد اشاره دارد، به ویژه به صورت انتقادی یا توهینآمیز.