phytotaxonomy
فیتوتاکسونومی، علم مطالعه و طبقه‌بندی گیاهان بر اساس ویژگی‌های آنهاست.
phytotechny
فیتوتکنیک به فنون کشت، توسعه و مدیریت گیاهان اشاره دارد.
phytoteratology
فیتوتراتولوژی، علم مطالعه ناهنجاری‌ها و بدشکلی‌های گیاهی است.
phytoteratologic
فیتوتراتولوژیک به جنبه‌های علمی مرتبط با ناهنجاری‌های گیاهی اشاره دارد.
phytoteratological
فیتوتراتولوژیک به جنبه‌های علمی و تحقیقاتی ناهنجاری‌های گیاهی اشاره دارد.
phytoteratologist
فیتوتراتولوژیست فردی است که به مطالعه نقص‌ها و ناهنجاری‌های گیاهی می‌پردازد.
phytotoma
فیتوتوما، یک نوع پرنده خاص که معمولاً در مناطق خاصی زندگی می‌کند و دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است.
phytotomy
فیتوتومی، شاخه‌ای از علوم گیاهی که به مطالعه ساختار و آناتومی گیاهان می‌پردازد.
phytotomidae
فیتوتومیده، خانواده‌ای از پرندگان است که به علت ویژگی‌های خاص خود شناخته می‌شود.
phytotomist
فیتوتومیست به فردی اطلاق می‌شود که در زمینه مطالعه آناتومی و ساختار گیاهان تخصص دارد.
phytotopography
فیتوتوگرافی، به مطالعه و نقشه‌برداری از توزیع گیاهان در محیط‌های مختلف می‌پردازد.
phytotopographical
فیتوتوگرافیک به ویژگی‌ها و جزئیات توزیع گیاهان در یک منطقه خاص اشاره دارد.
phytotoxicity
فیتوتوکسین به معنی تاثیر منفی و مضر یک ماده شیمیایی بر روی گیاهان است که می‌تواند به مرگ یا کاهش عملکرد آنها منجر شود.
phytotron
فیتوترون به محلی گفته می‌شود که در آن شرایط رشد گیاهان به دقت کنترل می‌شود تا تأثیرات مختلف بررسی شوند.
phytovitellin
فیتوویتلیین به پروتئینی گفته می‌شود که معمولاً در زرده تخم‌مرغ گیاهان وجود دارد و ممکن است در تغذیه نقش داشته باشد.
phytozoa
فتوزوآ به تمام موجوداتی اطلاق می‌شود که ویژگی‌های گیاهی دارند، به ویژه پروتیست‌های تک‌سلولی.
phytozoan
فتوزوآن به موجوداتی گفته می‌شود که در طبقه‌بندی فتوزوآ قرار دارند و ویژگی‌های گیاهی را از خود نشان می‌دهند.
phytozoaria
فتوزوآریا به گروهی از موجودات گیاهی جاندار اطلاق می‌شود که در دریاها و آب‌های شیرین یافت می‌شوند.
phytozoon
فیتوزون به موجوداتی اطلاق می‌شود که در گیاهان زندگی می‌کنند و معمولاً به اندازه‌ای کوچک هستند که با چشم غیرمسلح قابل دیدن نیستند.
phlebalgia
فلبالژیا به دردهایی اطلاق می‌شود که در ناحیه سیاهرگ‌ها احساس می‌شوند و می‌توانند نشانه‌ای از اختلالات عروقی باشند.
phlebangioma
فلبانگیوما نوعی تومور خوش‌خیم است که از شبکه‌ای از عروق خونی تشکیل می‌شود و معمولاً به طور جدی تهدیدی برای سلامتی محسوب نمی‌شود.
phlebarteriectasia
فلبارتیریکتازیا به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن سیاهرگ‌ها به طور غیرطبیعی گشاد می‌شوند و می‌تواند عوارضی مانند تورم را به همراه داشته باشد.
phlebarteriodialysis
فلبارتیریودایالیز به روشی اطلاق می‌شود که در آن خون از طریق سیاهرگ‌ها تمیز می‌شود و معمولاً برای بیماران مبتلا به نارسایی کلیه استفاده می‌شود.
phlebectasy
فلبکتازی به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن سیاهرگ‌ها به طور غیرطبیعی گشاد یا منبسط می‌شوند و ممکن است منجر به بروز مشکلات عروقی شود.
phlebectasia
پهلکتازیا، وضعیتی است که به گشاد شدن غیرطبیعی رگ‌های خونی اشاره دارد.
phlebectasis
پهلکتازیس به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن رگ‌های خونی به طور غیرطبیعی متورم می‌شوند.
phlebectomy
پهلکتومی به عمل جراحی حذف رگ‌های واریسی یا آسیب‌دیده اطلاق می‌شود.
phlebectopy
پهلکتوپی به مکان غیرعادی رگ‌های خونی اشاره دارد.
phlebectopia
پهلکتوپیا به جابجایی رگ‌ها از مکان طبیعی خود اشاره دارد.
phlebemphraxis
پهلومفراگز به انسداد در رگ‌های خونی اشاره دارد.
phlebenteric
رگ فلبنتریک، رگی است که خون را از قسمت‌های مختلف بدن به قلب منتقل می‌کند.
phlebenterism
فلبنتریسم به مطالعه و بررسی سیستم‌های وریدی و عملکرد آن‌ها مرتبط است.
phlebitic
فلبیوتیک به شرایط التهابی ورید‌ها اشاره دارد.
phlebodium
فلبودیوم نوعی سرخس زینتی است که در آب و هوای گرم رشد می‌کند.
phlebogram
فلبوگرام تصاویری است که وضعیت وریدها را نشان می‌دهند.
phlebograph
فلبوگراف دستگاهی است که برای اندازه‌گیری جریان خون در وریدها طراحی شده است.
phlebographic
فلوبوگرافیک، مرتبط با تصویربرداری از رگ‌ها به‌ویژه رگ‌های خونی، به منظور تشخیص مشکلات یا ناهنجاری‌ها است.
phlebographical
فلوبوگرافیکال، مرتبط با شواهد و مستندات تصویری رگ‌ها و عروق است.
phleboid
فلوبوئید، به حالتی اشاره دارد که شبیه به رگ‌های خونی باشد.
phleboidal
فلوبوئیدال، به ویژگی‌هایی اشاره دارد که حالت یا شباهتی به رگ‌های خونی دارد.