phytotoma
فیتوتوما، یک نوع پرنده خاص که معمولاً در مناطق خاصی زندگی میکند و دارای ویژگیهای منحصر به فردی است.
phytotoxicity
فیتوتوکسین به معنی تاثیر منفی و مضر یک ماده شیمیایی بر روی گیاهان است که میتواند به مرگ یا کاهش عملکرد آنها منجر شود.
phytotron
فیتوترون به محلی گفته میشود که در آن شرایط رشد گیاهان به دقت کنترل میشود تا تأثیرات مختلف بررسی شوند.
phytovitellin
فیتوویتلیین به پروتئینی گفته میشود که معمولاً در زرده تخممرغ گیاهان وجود دارد و ممکن است در تغذیه نقش داشته باشد.
phytozoa
فتوزوآ به تمام موجوداتی اطلاق میشود که ویژگیهای گیاهی دارند، به ویژه پروتیستهای تکسلولی.
phytozoan
فتوزوآن به موجوداتی گفته میشود که در طبقهبندی فتوزوآ قرار دارند و ویژگیهای گیاهی را از خود نشان میدهند.
phytozoaria
فتوزوآریا به گروهی از موجودات گیاهی جاندار اطلاق میشود که در دریاها و آبهای شیرین یافت میشوند.
phytozoon
فیتوزون به موجوداتی اطلاق میشود که در گیاهان زندگی میکنند و معمولاً به اندازهای کوچک هستند که با چشم غیرمسلح قابل دیدن نیستند.
phlebalgia
فلبالژیا به دردهایی اطلاق میشود که در ناحیه سیاهرگها احساس میشوند و میتوانند نشانهای از اختلالات عروقی باشند.
phlebangioma
فلبانگیوما نوعی تومور خوشخیم است که از شبکهای از عروق خونی تشکیل میشود و معمولاً به طور جدی تهدیدی برای سلامتی محسوب نمیشود.
phlebarteriectasia
فلبارتیریکتازیا به وضعیتی اطلاق میشود که در آن سیاهرگها به طور غیرطبیعی گشاد میشوند و میتواند عوارضی مانند تورم را به همراه داشته باشد.
phlebarteriodialysis
فلبارتیریودایالیز به روشی اطلاق میشود که در آن خون از طریق سیاهرگها تمیز میشود و معمولاً برای بیماران مبتلا به نارسایی کلیه استفاده میشود.
phlebectasy
فلبکتازی به وضعیتی اطلاق میشود که در آن سیاهرگها به طور غیرطبیعی گشاد یا منبسط میشوند و ممکن است منجر به بروز مشکلات عروقی شود.
phlebographic
فلوبوگرافیک، مرتبط با تصویربرداری از رگها بهویژه رگهای خونی، به منظور تشخیص مشکلات یا ناهنجاریها است.