phosphonic
اسیدهای فسفونیک ترکیبات شیمیایی هستند که در تولید سموم کشاورزی و داروها کاربرد دارند.
phosphonuclease
فسفونوکلئاز، آنزیمی است که در تجزیه اسیدهای نوکلئیک و فرایندهای بیوشیمیایی مربوط به آن‌ها شرکت می‌کند.
phosphophyllite
فسفوفیلیت، نوعی کانی نادر است که عمدتاً از فسفر و سیلیکون تشکیل شده و در جواهرسازی استفاده می‌شود.
phosphophori
فسفوفر، ناقل‌های شیمیایی هستند که در واکنش‌های شیمیایی مختلف نقش دارند و به همراه کاتالیزورها عمل می‌کنند.
phosphorate
فسفاته کردن، فرآیند افزودن گروه‌های فسفر به یک ترکیب شیمیایی است که معمولاً به منظور افزایش کارایی و کیفیت انجام می‌شود.
phosphorating
فسفاته کردن، اشاره به عمل اضافه کردن فسفر به مواد برای بهبود عملکرد دارد.
phosphore
فسفور، عنصر شیمیایی است که دارای خواص خاصی از جمله رسانندگی و توانایی در جذب و انتشار نور می‌باشد.
phosphoreal
فسفور واقعی، به خاصیت مواد اشاره دارد که به آن‌ها اجازه می‌دهد نور را جذب کرده و در شرایط خاص دوباره تابش کنند.
phosphorent
فسفرنت، صفتی که به موادی اطلاق می‌شود که در تاریکی نور ساطع می‌کنند.
phosphoreous
فسفوره، مربوط به یا دارای خاصیت فسفر.
phosphorescent
فسفرسنت، صفتی که به موادی اشاره دارد که پس از جذب نور، آن را به آرامی آزاد می‌کنند.
phosphorescently
به طور فسفرسنت، به شیوه‌ای که موجب درخشیدن پس از جذب نور می‌شود.
phosphoreted
فسفر زده، فرآیند اضافه کردن فسفر به مواد.
phosphoretted
فسفر زده شده، به موادی اشاره دارد که تحت درمان فسفری قرار گرفته‌اند.
phosphorhidrosis
فسفورهیدروز، اختلال نادری که در آن تعریق بدن تحت نور فرابنفش درخشش دارد.
phosphori
فسفوری، موادی که خاصیت درخشش در تاریکی دارند.
phosphorical
فسفریک، به ترکیباتی که شامل فسفر هستند و در شیمی مهم می‌باشند.
phosphoriferous
فسفوری، به مواد معدنی که دارای مقادیر زیاد فسفر هستند، اشاره دارد.
phosphorylation
فسفوریلاسیون، تغییر شیمیایی که در آن یک گروه فسفات به یک مولکول اضافه می‌شود.
phosphorylative
فسفوریلاتیو، به فرآیندها و واکنش‌هایی اشاره دارد که شامل افزودن گروه فسفات هستند.
phosphorisation
فسفرسازی، فرآیند اضافه کردن فسفر به خاک برای بهبود کیفیت و غنای آن می‌باشد.
phosphorise
فسفر کردن، اضافه کردن فسفر به گیاهان یا خاک به منظور افزایش رشد و باروری آن‌ها.
phosphorised
خاک یا محصولات فسفر شده به فرآیند اضافه کردن فسفر اشاره دارد که موجب بهبود کیفیت و تولید می‌شود.
phosphorising
فسفر کردن به فرآیند افزودن فسفر به خاک یا گیاهان اشاره دارد تا به رشد و بازدهی بهتر کمک کند.
phosphorism
فسفرگرایی به طرز تفکری در کشاورزی اشاره دارد که بر اهمیت فسفر در باروری خاک تأکید دارد.
phosphoritic
فسفر دار به موادی اطلاق می‌شود که محتوای بالایی از فسفر دارند و معمولاً در کشاورزی کاربرد دارند.
phosphorize
فسفره کردن، عملی است که در آن یک جسم یا ماده به شکلی تبدیل می‌شود که خاصیت درخشش تحت تابش نور را پیدا کند.
phosphorizing
فسفره کردن، عملی است که طی آن یک ماده به نحوی تغییر می‌کند که خاصیت درخشان شدن پیدا کند.
phosphorogen
فسفرژن، ماده‌ای است که می‌تواند خاصیت درخشش یا نوردهی را در مواد ایجاد کند.
phosphorogene
فسفرژن، نوع خاصی از ماده است که می‌تواند نور تولید کند و در صنایع نوری کاربرد دارد.
phosphorogenic
فسفرزایی، به موادی اشاره دارد که می‌توانند خواص درخشش را ایجاد کنند.
phosphorograph
فسفرگراف، دستگاهی است که برای ضبط یا تجزیه و تحلیل نور ناشی از مواد فسفرسانس به کار می‌رود.
phosphorography
فسفورگرافی، تکنیک تحلیلی است که از تابش نور فسفر برای تعیین ترکیبات شیمیایی استفاده می‌کند.
phosphorographic
فسفورگرافیک، صفتی که به تکنیک‌ها و روش‌های مربوط به فسفورگرافی اشاره دارد.
phosphorolysis
فسفورولیز، واکنشی است که در آن پیوندهای گلیکوزیدیک با استفاده از فسفات شکسته می‌شوند.
phosphorolytic
فسفورولیتیک، صفتی که به واکنش‌ها و فرآیندهای تجزیه با استفاده از فسفات اشاره دارد.
phosphoroscope
فسفوروسکوپ، ابزاری است برای اندازه‌گیری و تجزیه و تحلیل نور فسفر.
phosphoruria
فسفوروری، وجود فسفر در ادرار است و می‌تواند نشانه‌ای از برخی وضعیت‌های پزشکی باشد.
phosphosilicate
ترکیب شیمیایی شامل فسفر و سیلیکات که معمولاً در صنعت شیشه و سرامیک استفاده می‌شود.
phosphotartaric
نوعی اسید آلی که شامل فسفر و تارتاریک است و به عنوان یک نگهدارنده در صنایع غذایی استفاده می‌شود.