pierrette
پیاره، شخصیتی زنانه در نمایش‌های کمدی یا موزیکال که اغلب ویژگی‌های خاصی مانند لباس‌های عروسکی و رفتارهای خنده‌دار دارد.
pierrotic
پیروتیک، به ویژگی‌ها و سبک‌های مربوط به شخصیت پیروت در تئاتر و هنر اشاره دارد.
pierrots
پیروت‌ها، شخصیت‌هایی در کمدی‌های گالبی و تئاتر با اساس‌های خاصی نظیر لباس‌های سفید و حالت‌های شیطنت‌آمیز برخوردار هستند.
piert
پیرت، لغتی نادر و اغلب قدیمی که در برخی متون خاص به کار می‌رود.
pyes
پیی‌ها، نوعی کیک یا شیرینی در برخی از فرهنگ‌ها که معمولاً در مراسم خاص تهیه می‌شود.
pieshop
پنک‌فروشی، مکانی است که در آن پای‌ها و شیرینی‌های مختلف مخصوصاً در انواع و طعم‌های گوناگون به فروش می‌رسد.
piest
بهترین، در بهترین حالت، موردی که بیشترین کیفیت یا مزیت را دارد.
piete
شعور یا آگاهی نسبت به مسائل اطراف و رفتارهای مرتبط با آن.
pieter
نامی رایج و معمولاً مردانه که در فرهنگ‌های مختلف به کار می‌رود.
pietic
مربوط به پایت و اصول آن، به ویژه در زمینه مذهبی یا اجتماعی.
pietisms
شعائر یا عبارات مرتبط با پایس، به ویژه زمانی که فقط فرم ظاهری را بدون عمل نشان می‌دهند.
pietist
منظور از پایتیست، فردی که به اصول پایس اعتقاد دارد و بر زندگی شخصی و دینی خود تأکید می‌کند.
pietistic
پیتستی به جنبش مذهبی اطلاق می‌شود که بر ایمان شخصی و پارسایی تأکید می‌کند.
pietistical
به ویژگی‌های مرتبط با جنبش پییتیستی اشاره دارد.
pietistically
به شیوه‌ای مربوط به پیتستی و تأکید بر پارسایی و ایمان شخصی، انجام می‌شود.
pietisticalness
کیفیت یا حالت مربوط به ویژگی‌های پییتیستی.
pietists
افرادی که به جنبش پییتیستی وابسته‌اند و بر ایمان و پارسایی شخصی تأکید می‌کنند.
pieton
به فرهنگی اطلاق می‌شود که در برخی مناطق خاص ریشه دارد.
pietose
پیتوس، صفتی است که به سبک یا نگرش هنری یا دیگر اشکال بیان احساسی عمیق اشاره دارد.
pietoso
پیتوس، صفتی است که به نمادها و جلوه‌های احساسی در ادبیات و هنر اشاره دارد.
piewife
زن پای، به زنی اشاره دارد که در تهیه و پخت پای‌ها مهارت دارد.
piewipe
دستمال پای، به پارچه‌ای اشاره دارد که برای تمیز کردن و خشک کردن ظروف پای استفاده می‌شود.
piewoman
زن پای، به زنی اشاره دارد که در پخت و پز پای‌ها تخصص دارد.
piezochemical
پایزو شیمیایی، به واکنش‌ها و خواص شیمیایی مربوط به فشار اشاره دارد.
piezochemistry
پیزوشیمی، زیرشاخه‌ای از شیمی است که به تأثیر فشار بر واکنش‌های شیمیایی می‌پردازد.
piezochemistries
شیمی‌های پیزو به بررسی‌های مختلف و زیرشاخه‌های چندگانه پیزوشیمی اطلاق می‌شود.
piezocrystallization
پیزوکریستال‌سازی به فرایندی اطلاق می‌شود که در آن بلورهای جدید تحت فشار زیاد تشکیل می‌شوند.
piezoelectrically
به معنای کارکردن یا فعالیت به صورت پیزوالکتریک، یعنی تبدیل فشار به انرژی الکتریکی.
piezometry
پیزومتری به اندازه‌گیری و تحلیل فشارهای هیدرولیکی در آب‌ها و مایعات اشاره دارد.
piezometric
پیزومتریک به ویژگی‌ها و اندازه‌گیری‌های مرتبط با فشار در سیالات اشاره دارد.
piezometrical
پی‌زومتریک، مربوط به ابزار یا شیوه‌ای که برای اندازه‌گیری فشار آب در نقاط مختلف یک سیستم هیدرولیکی به کار می‌رود.
pifero
پی‌فرو، سازی سنتی که معمولاً در موسیقی محلی و فولکلوریک استفاده می‌شود.
piff
پیشتی یا پیف به معنای اشتباه یا خطای کوچکی است که به طور غیررسمی به آن اشاره می‌شود.
piffero
پی‌فرو، سازی بادی از ایتالیا که در موسیقی فولکلوریک استفاده می‌شود.
piffled
پفیلد به معنای گیج یا سردرگم شده به خاطر وضعیتی غیرمعمول یا غیرمنتظره است.
piffler
پیفِلر، به کسی اطلاق می‌شود که چیزهای بی‌معنی یا احمقانه‌ای می‌گوید.
piffles
پچ پچ، چیزهای بی‌اهمیت و ناچیز، معمولاً در موقعیت‌هایی که فرد چیزی بدون اهمیت می‌گوید یا ابراز نگرانی می‌کند.
pifine
عالی، فوق‌العاده، معمولاً برای توصیف چیزهایی با کیفیت بالا یا دلپذیر استفاده می‌شود.
pygal
پیگال، اصطلاحی تخصصی در آناتومی است که به بخش خاصی اشاره دارد.
pygalgia
پیگالژیا، درد یا ناراحتی در ناحیه پیگال، معمولاً به دنبال نشستن‌های طولانی یا فعالیت‌های سنگین ایجاد می‌شود.