معنی فارسی pietistically
B2به شیوهای مربوط به پیتستی و تأکید بر پارسایی و ایمان شخصی، انجام میشود.
In a manner that is characterized by a focus on personal faith and piety.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور پییتیستی به تحصیلاتش نزدیک شد و بر صداقت اخلاقی تمرکز کرد.
مثال:
She approached her studies pietistically, focusing on moral integrity.
معنی(example):
آنها موضوع را بهصورت پییتیستی بحث کردند و به پیامدهای اخلاقی اشاره کردند.
مثال:
They discussed the topic pietistically, highlighting ethical implications.
معنی فارسی کلمه pietistically
:
به شیوهای مربوط به پیتستی و تأکید بر پارسایی و ایمان شخصی، انجام میشود.