pitarah
پیتاره به نوعی لباس سنتی اشاره دارد که معمولاً در فرهنگهای خاص پوشیده میشود.
pitastile
پیتاستیل به شیوهای از طراحی و معماری اشاره دارد که ویژگیهای خاصی دارد و معمولاً با ظرافت همراه است.
pitau
پیتا به مجموعهای از غذا یا خوراکیها اشاره دارد که معمولاً در کنار هم سرو میشود.
pitawas
پیتاواس به یک نوع بازی یا فعالیت کودکانه اشاره دارد که معمولاً شامل تعامل و سرگرمی است.
pitbird
پرندهای از خانوادهی پرندگانی که در لایههای پایین جنگلها زندگی میکند و معمولاً به خاطر آواز و پرهایش شناخته میشود.
pitcairnia
سردهای از گیاهان گلدار که معمولاً در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری رشد میکنند.
pitchable
قابل ارائه، به ویژه در زمینهای که نیاز به توضیح یا عرضه ایده یا محصولی دارید.
pitchered
به معنای ریختن مایع در یک ظرف، به ویژه در ظروف بزرگ که معمولاً برای سرو نوشیدنیها استفاده میشود.
pitcherful
مقدار مایعی که در یک ظرف بزرگ قرار دارد، معمولاً به عنوان واحد اندازهگیری نوشیدنی.
pitcherfuls
مقدار مایعی که در چندین ظرف بزرگ قرار دارد و معمولاً برای نوشیدنی استفاده میشود.
pitchery
محل یا فضایی که برای تمرین یا بازی یک ورزش خاص استفاده میشود، معمولاً در ورزشهای تیمی مانند بیسبال.
pitcherlike
شباهت به سبک یا رفتار پیتچر در ورزش، به ویژه در بیسبال.
pitcherman
فردی که مسئول پرتاب در یک تیم بیسبال است.
pitchfield
زمینی که برای بازیهای ورزشی مشخص شده است و عموماً شامل چمن یا زمین خاکی میشود.
pitchhole
حفره یا شکاف در زمین بازی که میتواند مسیر توپ را تغییر دهد.
pitchily
به طرز تاریکی یا تاریک شدن، معمولاً برای توصیف شرایط جوی به کار میرود.
pitchiness
تندایی به ویژگیای اشاره دارد که در آن صدا یا نغمهها به طور ناهموار و ناپایدار تغییر میکنند.
pitchlike
به وضعیتی گفته میشود که مشابه یا شبیه به تندایی باشد.
pitchometer
ابزاری برای اندازهگیری تندایی یا فرکانس نوتها در موسیقی.
pitchpike
ابزاری که برای تنظیم تندایی و فشار بر روی سیمهای سازهای موسیقی استفاده میشود.
pitchpoll
نظرسنجی که با هدف جمعآوری نظرات و ترجیحات در مورد تندایی یا صداها انجام میشود.
pitchpot
ظرفی که معمولاً برای نگهداری نمونهها یا ترکیبهای مختلف نوتها و مقیاسهای موسیقی استفاده میشود.
pitchwork
کار ارائه یا طرح، به معنای ارائه یک ایده یا پروژه به صورت مختصر و جذاب به دیگران است.
piteira
پیترا، ابزاری است که برای جلوگیری از سوختگی انگشتان هنگام سیگار کشیدن استفاده میشود.
piteously
به طور تاسفانگیز، نشاندهنده حالتی است که نشاندهنده احساس اندوه یا نیاز است.
pitfold
چاله عمیق، ساختاری است که به منظور به دام انداختن حیوانات یا آفتها ساخته میشود.
pythagoras
فیثاغورس، ریاضیدان و فیلسوف یونانی است که به خاطر تئوری معروفش در مثلث قائمالزاویه شناخته میشود.
pythagoreanism
فیثاغورثیشناسی، دینی و فلسفی است که به آموزههای فیثاغورس و معتقدات او درباره ریاضیات و جهان اشاره دارد.
pythagoreanize
فیثاغورثی کردن، به کار بردن اصول مثلثات فیثاغورث برای تحلیل مثلثها، به ویژه مثلثهای قائم الزاویه.
pythagoric
فیثاغورثی، مربوط به فیثاغورث و نظریات او در ریاضیات و هندسه.
pythagorical
فیثاغورثی، مربوط به قضایای فیثاغورث و مفاهیم ریاضی.
pythagorically
به شیوهای که به اصول و رویکردهای فیثاغورث مربوط میشود.
pythagorism
فیثاغورثگرایی، فلسفهای که بر اساس آموزهها و ایدههای فیثاغورث تأسیس شده است.
pythagorist
فیثاغورثی، کسی که به کارها و اصول نظرات فیثاغورث اعتقاد دارد.
pythagorize
فیثاغورثی کردن، به کار بردن قضیه فیثاغورث برای حل مسائل هندسی.
pythagorizer
فیثاغورثی، کسی که در کار خود به اصول و قوانین فیثاغورثی عمل میکند.
pithanology
پیتانولوژی، علمی که به بررسی رابطه بین دانش و تردید میپردازد.
pithecan
پیتکان، به گونهای از اجداد اولیه انسان اطلاق میشود.
pithecanthrope
پیتکانتروپ، به نوعی از انسان اولیه اشاره دارد که شواهد مربوط به آن در تاریخ تکامل بشر یافت میشود.