posthypnotically
به حالت یا وضعیتی اشاره دارد که پس از هیپنوتیزم، فرد به آن واکنش نشان میدهد.
posthypophyseal
به ناحیه یا عملکردهایی اطلاق میشود که به هیپوفیز پسین مربوط میشود.
posthypophysis
به لبه پشتی غده هیپوفیز اشاره دارد که هورمونهایی را تولید میکند.
posthippocampal
به ناحیهای از مغز اشاره دارد که در پشت هیپوکامپ قرار دارد و در یادگیری و حافظه نقش دارد.
posthysterical
حالت یا وضعیتی است که پس از یک دوره هیستریکی فرد تجربه میکند.
posthitis
پستیت، التهاب پوست ختنهگاه که میتواند باعث درد و ناراحتی شود.
postholder
دارنده پست، فردی که مسئولیت یا نقش خاصی را در یک سازمان یا پروژه بر عهده دارد.
posthole
حفرهای که برای قرار دادن تیرک یا پایه در زمین کنده میشود.
postholes
حفرههای کنده شده برای قرار دادن تیرک یا پایه در زمین.
posthouse
پستخانه، مکانی که در آن نامهها و بستهها جمعآوری و توزیع میشوند.
posthuma
آثاری که بعد از مرگ یک نویسنده منتشر میشوند.
posthume
پس از مرگ، به چیزی که بعد از فوت شخصی اتفاق میافتد یا منتشر میشود اشاره دارد.
posthumeral
مرتبط با منطقه یا ساختار موجود در آرنج و بازو که در بلافصله بعد از استخوان هومر قرار دارد.
posthumousness
کیفیت یا وضعیت مربوط به کارها یا شناختی که پس از مرگ شخصی انجام میشود.
posthumus
به وقایع یا آثار مرتبط با انسانی که بعد از مرگش به او اشاره میشود، اشاره دارد.
postyard
فضای پشتی یک ساختمان یا حیاط که معمولاً برای کارهای مشخص از آن استفاده میشود.
postic
به ساختار یا عناصری که مرتبط با پستیک هستند، اشاره دارد.
postical
پس از یک حمله صرع، حالتی که بیمار تجربه میکند.
postically
به حالت یا وضعیت پس از یک رویداد یا تجربه خاص اشاره دارد.
posticous
حالت یا ویژگیهایی که پس از یک اتفاق خاص ظاهر میشود.
posticteric
حالت پس از زردی در بیمار که به مدت مشخصی ادامه دارد.
posticum
ساختار یا بخش خاصی از سیستم عصبی یا آناتومیک.
posticus
عضلهای که در حرکت و حمایت از بدن نقش دارد.
postiler
پستیلر، شخصی که متون دینی را برای تفسیر یا تدریس مینویسد.
postilioned
پستیلون، شخصی که بر یک کالسکه سوار است و آن را هدایت میکند.
postillate
تفسیر کردن یا افزودن توضیحات به یک متن.
postillator
شخصی که تفسیرها و توضیحات را در متون دینی مینویسد.
postiller
شخصی که در متون دینی توضیحات و نکات اضافه میکند.
postimpressionism
جنبش هنری پس از امپرسیونیسم که بر احساسات و تصور هنرمند تمرکز دارد.
postimpressionist
هنرمندانی که در دوره پست امپرسیونیسم فعالیت دارند و ویژگیهای آن را در آثار خود منعکس میکنند.
postin
عمل ارسال نامه یا بسته به وسیله پست.
postinfective
پسعفونتی به شرایطی اطلاق میشود که بعد از عفونت اصلی ایجاد میشود.
postinfluenzal
پسآنفلوآنزا به عوارض یا علائمی اطلاق میشود که پس از بهبودی از آنفلوآنزا باقی میماند.
postingly
به روشی مرتبط با ارسال پست، معمولاً به اطلاعات شرکتها و نهادها اشاره دارد.
postins
پستها یا اطلاعاتی که بهطور خاص در فضای آنلاین یا رقابتهای اجتماعی منتشر شدهاند.
postintestinal
به شرایط یا علائمی اشاره دارد که بعد از مشکلات یا جراحیهای مربوط به روده به وجود میآید.