psychoplasm
پسیکوپلاسما، یک ماده فرضی است که در روانشناسی برای توصیف جنبههای ذهنی انسان مطرح میشود.
psychoprophylaxis
پسیکوپروفیلاکتیک، به مجموعهای از روشهای پیشگیرانه برای کاهش استرس روانی در شرایط پزشکی اشاره دارد.
psychoquackeries
پسیکوکوئکریها، شیوههای غیرعلمی و مشکوکی هستند که ادعا میکنند مشکلات روانی را درمان میکنند.
psychorealist
روانواقعگرا، به هنرمند یا سبکی از هنر اطلاق میشود که واقعیتهای روانی و عاطفی را به تصویر میکشد.
psychorealistic
روانواقعگرا، به سبکی در ادبیات یا هنر اطلاق میشود که به واقعیتهای روانی و عاطفی میپردازد.
psychorhythmical
سایکوریتمیک به ویژگیهایی اطلاق میشود که نشاندهنده ارتباط و هماهنگی با ریتم و حرکت تفکری یا احساسی است.
psychosociology
روانجامعهشناسی شاخهای از علم است که به بررسی تأثیرات روانشناختی بر رفتارهای اجتماعی و تعاملات میان انسانها میپردازد.
psychosomatics
روانتنی به مطالعه تأثیرات روانی بر سلامت جسمی اشاره دارد و نشان میدهد چگونه احساسات میتوانند بر بیماریهای جسمی تأثیر بگذارند.
psychosome
روانتنی به مجموعهای از وضعیتهای روانی و جسمی ارتباط دارد که در آن فکر یا احساسات خاصی میتواند علائم جسمی را ایجاد کند.
psychostatic
روانایستا به ویژگیها یا عواملی مربوط میشود که بر توازن و ثبات روانی انسان تأثیر میگذارند.
psychostatically
به طور رواننمائی به شیوهای اشاره دارد که دادههای روانی را در قالبهای آماری تحلیل میکند.
psychostatics
شاخهای از روانشناسی که به مطالعه و تحلیل حالات روانی و اثرات آنها بر رفتار میپردازد.
psychosurgeon
روانجراح، پزشکی است که در جراحیهای مرتبط با بیماریهای روانی و اختلالات مغزی تخصص دارد.
psychotechnical
روانفنی به استفاده از علم روانشناسی برای ارزیابی و بهبود کارایی افراد در موقعیتهای شغلی اشاره دارد.
psychotechnician
شخصی که در زمینه روانشناسی و تکنیکهای مرتبط با آن فعالیت میکند و به بهبود وضعیت روانی افراد کمک میکند.
psychotechnology
ترکیب فناوریهای جدید با اصول روانشناسی برای ایجاد ابزارهایی به منظور بهبود وضعیت روانی.
psychotechnologist
شخصی که به طراحی و کاربرد ابزارهای روانتکنولوژی میپردازد و در زمینههای روانشناسی و تحلیل رفتار فعالیت میکند.