psychoplasm
پسیکوپلاسما، یک ماده فرضی است که در روانشناسی برای توصیف جنبه‌های ذهنی انسان مطرح می‌شود.
psychoprophylactic
پسیکوپروفیلاکتیک، تکنیک‌هایی است که به مدیریت اضطراب و دلواپسی کمک می‌کند.
psychoprophylaxis
پسیکوپروفیلاکتیک، به مجموعه‌ای از روش‌های پیشگیرانه برای کاهش استرس روانی در شرایط پزشکی اشاره دارد.
psychoquackeries
پسیکوکوئکری‌ها، شیوه‌های غیرعلمی و مشکوکی هستند که ادعا می‌کنند مشکلات روانی را درمان می‌کنند.
psychorealism
پسیکو رئالیسم، رویکردی در هنر است که بر تجسم واقعی حالات و تجربیات ذهنی تمرکز دارد.
psychorealist
روان‌واقع‌گرا، به هنرمند یا سبکی از هنر اطلاق می‌شود که واقعیت‌های روانی و عاطفی را به تصویر می‌کشد.
psychorealistic
روان‌واقع‌گرا، به سبکی در ادبیات یا هنر اطلاق می‌شود که به واقعیت‌های روانی و عاطفی می‌پردازد.
psychoreflex
روان‌منعطف، به واکنش‌های روانی اشاره دارد که به رفتارهای ناخودآگاه مرتبط است.
psychorhythm
ریتم روانی، اشاره به الگوهای ریز و منظم در احساسات و رفتارهای انسانی دارد.
psychorhythmia
روان‌ریتمی به تعاملات بین احساسات و ریتم‌های مختلف اشاره دارد.
psychorhythmic
روان‌ریتمیک، به الگوهای حرکتی یا احساسی اشاره دارد که به ریتم و زمان مرتبط است.
psychorhythmical
سایکوریتمیک به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که نشان‌دهنده ارتباط و هماهنگی با ریتم و حرکت تفکری یا احساسی است.
psychorhythmically
به شیوه‌ای که نشان‌دهنده ارتباط و هماهنگی با ریتم‌های روانی باشد.
psychorrhagy
عمل انتقال یا تأثیرگذاری بر روان افراد به شکلی غیر مستقیم.
psychorrhagic
وابسته به تأثیرات روانی واقعی و غیر واقعی ایجاد شده بر روی شخص.
psychosarcous
مربوط به تعامل بین روان و جسم در رفتار و احساسات انسان.
psychosensory
مرتبط با تأثیرات حسی بر روان و احساسات افراد.
psychosensorial
روان‌حساسی به تجارب و تأثیرات احساسی و حسی بر روی روان انسان اشاره دارد.
psychosexuality
روانجنسی به تعاملات بین روان و تمایلات جنسی انسان اشاره دارد.
psychosexually
از نظر روانجنسی به بررسی ابعاد روانی و جنسی رفتار انسان‌ها پرداخته می‌شود.
psychosyntheses
روان‌همسازی‌ها به فرآیند یکی‌سازی جنبه‌های مختلف روانی اشاره دارند.
psychosynthetic
روان‌همسازی به استفاده از رویکردهایی برای یکپارچه‌سازی ساختارهای روانی اشاره دارد.
psychosocially
روان‌اجتماعی به تعاملات بین عوامل روانی و اجتماعی اشاره دارد.
psychosociology
روانجامعه‌شناسی شاخه‌ای از علم است که به بررسی تأثیرات روانشناختی بر رفتارهای اجتماعی و تعاملات میان انسان‌ها می‌پردازد.
psychosomatics
روان‌تنی به مطالعه تأثیرات روانی بر سلامت جسمی اشاره دارد و نشان می‌دهد چگونه احساسات می‌توانند بر بیماری‌های جسمی تأثیر بگذارند.
psychosome
روان‌تنی به مجموعه‌ای از وضعیت‌های روانی و جسمی ارتباط دارد که در آن فکر یا احساسات خاصی می‌تواند علائم جسمی را ایجاد کند.
psychosophy
روانشناسی علمی است که به مطالعه آگاهی، تفکر و رفتارهای انسانی می‌پردازد.
psychostasy
روان‌ایستایی به معنای توانایی حفظ تعادل و پایداری در وضعیت‌های روانی است.
psychostatic
روان‌ایستا به ویژگی‌ها یا عواملی مربوط می‌شود که بر توازن و ثبات روانی انسان تأثیر می‌گذارند.
psychostatical
روان‌نمائی به مطالعه و ارزیابی حالات روانی و تاثیرات آن‌ها بر رفتار علاقه‌مند است.
psychostatically
به طور روان‌نمائی به شیوه‌ای اشاره دارد که داده‌های روانی را در قالب‌های آماری تحلیل می‌کند.
psychostatics
شاخه‌ای از روان‌شناسی که به مطالعه و تحلیل حالات روانی و اثرات آن‌ها بر رفتار می‌پردازد.
psychosurgeon
روان‌جراح، پزشکی است که در جراحی‌های مرتبط با بیماری‌های روانی و اختلالات مغزی تخصص دارد.
psychotaxis
روان‌تاکسی به مطالعه و تحلیل چگونگی تاثیر حالات روانی بر رفتار فرد اشاره دارد.
psychotechnical
روان‌فنی به استفاده از علم روان‌شناسی برای ارزیابی و بهبود کارایی افراد در موقعیت‌های شغلی اشاره دارد.
psychotechnician
شخصی که در زمینه روانشناسی و تکنیک‌های مرتبط با آن فعالیت می‌کند و به بهبود وضعیت روانی افراد کمک می‌کند.
psychotechnics
مطالعه و تحلیل فرآیندهای روانی در انجام فعالیت‌ها و وظایف خاص.
psychotechnology
ترکیب فناوری‌های جدید با اصول روانشناسی برای ایجاد ابزارهایی به منظور بهبود وضعیت روانی.
psychotechnological
مربوط به تکنولوژی‌های روان‌شناختی که به بهبود فرآیندهای روانی کمک می‌کنند.
psychotechnologist
شخصی که به طراحی و کاربرد ابزارهای روان‌تکنولوژی می‌پردازد و در زمینه‌های روانشناسی و تحلیل رفتار فعالیت می‌کند.