punctist
شخصی که بر تکنیک‌های نشانه‌گذاری تمرکز دارد.
punctographic
مرتبط با نشانه‌ها و علامت‌ها در نوشتار و زبان.
punctualist
شخصی که به زمان و دقت در زمان‌بندی اهمیت می‌دهد.
punctualness
ویژگی یا صفت به موقع بودن و رعایت زمان.
punctuational
نقطه‌گذاری به مجموعه‌ای از نمادها یا نشانه‌ها گفته می‌شود که در نوشتار برای مشخص کردن ساختار و وضوح جملات و عبارات به کار می‌روند.
punctuative
نقطه گذاری به نوعی از علامت گذاری اشاره دارد که در نگارش برای ایجاد وضوح در بیان نظرات و ایده ها استفاده می‌شود.
punctuator
نقطه‌گذار به فردی اشاره دارد که مسئولیت قرار دادن علائم نقطه‌گذاری در یک متن را بر عهده دارد.
punctuist
نقطه‌گذار به فردی اطلاق می‌شود که به دقت و صحت استفاده از علامات نقطه‌گذاری توجه می‌کند.
punctulate
نقطه گذاری به معنی اضافه کردن علائم نقطه گذاری به متن است.
punctulated
به متنی گفته می‌شود که به خوبی با علامات نقطه گذاری مشخص شده باشد.
punctulation
نقطه‌گذاری به کارگیری علائم نگارشی در نوشتار برای مشخص کردن ساختار جملات است.
punctule
نقطه کوچک یا علامت که معمولاً نشان‌دهنده محل است.
punctulum
نقطه کوچک، علامت یا نشانه‌ای که معمولاً در علم مورد استفاده قرار می‌گیرد.
puncturation
فرایند یا عمل استفاده از علائم نگارشی برای بهبود وضوح در نوشتار.
punctureless
فاقد سوراخ یا پنچری، به طور خاص در زمینه ابزار یا سازه‌ها اشاره دارد.
puncturer
کسی یا ابزاری که می‌تواند منجر به ایجاد سوراخ یا آسیب در اشیاء شود.
punctus
punctus، در گرامر به نشانه‌گذاری، خصوصا نقطه، اشاره دارد.
pundigrion
pundigrion، به معنای ذکاوت و زیرکی است، به ویژه در زمینه شخصیت‌ها.
pundita
pundita، به معنای فردی آگاه و صاحب نظر در یک حوزه خاص است.
punditic
پندیتیک، به معنای عمیق و آگاهانه در رفتار یا سخن زدن است.
punditically
پندیتیکال، به معنای با دانش و آگاهی در مورد موضوعات مختلف بیان کردن است.
punditries
پندیتری‌ها، به معنای نظرات و بررسی‌های عمیق و آگاهانه است.
pundonor
پوندنور به معنای شرافت و غیرت است که در برخی فرهنگ‌ها، به ویژه در پهلوانی و جنگجویی، ارزش بالایی دارد.
pundum
پوندوم به بخشی محوری و کلیدی از یک استدلال یا بحث اشاره دارد.
puneca
پونه‌کا به یک شی یا اثر هنری اشاره دارد که به شکلی خاص و هنرمندانه ساخته شده است.
punese
پونه‌س به گویشی اشاره دارد که در یک منطقه خاص صحبت می‌شود و دارای تاریخچه و ویژگی‌های خاصی است.
pung
پنگ به بوی تند و قوی اشاره دارد که ممکن است خوشایند یا نامطبوع باشد.
pungapung
پونگا پونگ به یک بازی یا فعالیت اجتماعی اشاره دارد که بازیکنان را در کنار هم قرار می‌دهد.
pungar
پنگار، نوعی ادویه یا چاشنی است که طعم و عطر تندی دارد و معمولاً برای افزودن عطر و طعم به غذاها استفاده می‌شود.
pungey
پنگی، به بویی یا طعمی اشاره دارد که شدید و غالب است، معمولاً برای توصیف عطرها یا بوهای قوی استفاده می‌شود.
pungence
تندی، اشاره به شدت و قدرت یک بوی خاص یا طعم دارد که حس بویایی یا چشایی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
pungency
تندی، حالت یا کیفیت تند بودن که به شدت عطر یا طعم اشاره دارد و می‌تواند تأثیرات خاصی بر حس‌های ما داشته باشد.
pungencies
تندیس‌ها، اشاره به حالت‌های مختلف یا انواع تندی در بو یا طعم است که می‌تواند قوی یا ملایم باشد.
pungently
به صورت تند، به طرز قوی یا مؤثر انجام دادن یا بیان کردن چیزی.
punger
پانجر، ابزاری برای فشار دادن یا وارد کردن نیرو به یک شیء به منظور انجام کار خاصی.
pungi
پنگی، سازی سنتی که معمولاً توسط جادوگران مار نواخته می‌شود.
pungy
پنگی، بویی تند و نافذ که معمولاً نامطبوع است.
pungie
پنگی، نوعی گیاه یا گل که در محیط‌های خاصی رشد می‌کند.
pungies
پنگی‌ها، گیاهان یا گل‌های پنگی که به صورت جمع استفاده می‌شوند.
pungyi
پنگی، اشاره به نوع خاصی از محصولات یا اشیاء که در یک زمینه خاص کار شده‌اند.