redias
ریدیاها به اشکال نوزادی انگلها اطلاق میشود که از تخم تشکیل میشوند.
redictate
دوباره بیان کردن چیزی، برای روشنتر کردن آن.
redictated
دوباره بیان شده، به منظور جلوگیری از سوءتفاهم.
redictating
در حال دوباره بیان کردن چیزی به صورت شفاهی.
redictation
عمل دوباره بیان کردن چیزی به منظور وضوح بیشتر.
redye
دوباره رنگ کردن، به معنی رنگ کردن چیزی به ویژه مو یا پارچه که قبلاً رنگ شده باشد.
redyed
رنگ شده دوباره، به چیزی اطلاق میشود که پس از رنگآمیزی اولیه، مجدداً رنگ شده است.
redyeing
عمل دوباره رنگ کردن، ایجاد یکی از روشها برای تغییر رنگ یا بازسازی رنگ چیزهایی مانند پارچه یا مو.
redient
مادهای که در آمادهسازی غذا یا ترکیبها به کار میرود.
redyes
فعالیت یا عمل ویرایش رنگ یا رنگ آمیزی چیزی دوباره، به ویژه پارچه یا الیاف.
redifferentiated
تمایز مجدد، فرآیند تغییر نوع یا ویژگیهای سلولها پس از تمایز اولیه.
redifferentiating
تمایز مجدد، اقدام به تغییر نوع یا ویژگیهای سلولها پس از تمایز اولیه.
redifferentiation
تمایز مجدد، فرآیند یا عمل تبدیل سلولها به نوعی دیگر پس از آنکه قبلاً تمایز یافتهاند.
rediffuse
پراکنده شدن مجدد، رفتار نور یا ماده که پس از عبور از یک مانع دوباره پخش میشود.
rediffused
پراکنده شده مجدد، عملی که در آن نور یا ماده پس از یک پراکندگی اولیه دوباره پخش میشود.
rediffusing
پراکنده کردن مجدد، عمل یا فرآیند تجدید پراکندگی نور یا ماده.
redig
بازکندن، مجدداً کندن و یا حفر کردن چیزی که قبلاً حفر شده است.
redigest
باز هضم کردن، فرآیند تجزیه مجدد غذا یا مواد دیگر در بدن.
redigested
به معنای هضم مجدد چیزی، به ویژه غذا یا مواد دیگر.
redigesting
فرآیند هضم مجدد، به ویژه اطلاعات یا یادداشتها.
redigestion
فرآیند باز هضم، به ویژه در مورد غذا و مواد مغذی.
redigests
فعلا باز هضم کردن، به ویژه در مورد مواد یا دادهها.
redigitalize
دیجیتالی کردن مجدد، به معنی تبدیل مجدد اطلاعات یا دادهها به قالب دیجیتال برای راحتی دسترسی و مدیریت.
redying
رنگآمیزی مجدد، به معنای تغییر یا اصلاح رنگ مواد مختلف.
redilate
گشاد کردن مجدد، به معنی باز کردن یا افزایش اندازه یک سیستم یا عنصر.
redilated
دوباره گشاد شده، به معنی حالتی است که در آن یک عنصر قبل از این گشاد شده است.
redilating
عملی در حال انجام برای گشاد کردن مجدد یک چیز.
redimension
دوباره اندازهگیری، به معنای تغییر ابعاد یا اندازه یک شیء یا طرح.
redintegrator
redintegrator، ابزاری که برای ادغام دوباره دادهها یا اطلاعات طراحی شده است.
redip
redip، دوباره فرو کردن یک شی در مایع، به ویژه برای رنگ آمیزی.
redipped
redipped، واژهای که به عمل دوباره فرو کردن یک شی در مایع اشاره دارد.
redipper
redipper، ابزاری که برای فرو کردن یا پوشش دادن سطح در رنگ یا مایع استفاده میشود.
redipping
redipping، عمل دوباره فرو کردن یک شی در مایع.