معنی فارسی rediffused
B1پراکنده شده مجدد، عملی که در آن نور یا ماده پس از یک پراکندگی اولیه دوباره پخش میشود.
Spread out or dispersed again after having been initially diffused.
- VERB
example
معنی(example):
رنگها در آب مجدداً پراکنده شدند و اثر زیبایی ایجاد کردند.
مثال:
The colors rediffused in the water, creating a beautiful effect.
معنی(example):
نور از طریق منشور مجدداً پراکنده شد و یک طیف ایجاد کرد.
مثال:
Light rediffused through the prism, producing a spectrum.
معنی فارسی کلمه rediffused
:
پراکنده شده مجدد، عملی که در آن نور یا ماده پس از یک پراکندگی اولیه دوباره پخش میشود.