replanter
پیوندکار به شخصی گفته می‌شود که عمل پیوند یا جابجایی گیاهان را انجام می‌دهد.
replate
به معنای بازپوشاندن یا تعویض لایه‌ای از یک شیء با لایه‌ای جدید است.
replated
به معنای پوشانده‌شده مجدد یا بازسازی لایه‌ای از یک شیء است.
replates
عمل پوشاندن مجدد چیزی به خصوص در زمینه فلزات و اشیاء زینتی.
replating
عمل پوشاندن مجدد یک شیء برای بازگرداندن کیفیت ظاهری آن.
replead
دوباره دادخواست دادن، به معنای ارائه مجدد دادخواست یا درخواست قانونی با اطلاعات یا شواهد جدید است.
repleader
دادخواه جدید، شخصی که اقدام به ارائه دادخواست جدیدی می‌کند، معمولا در راستای اصلاح یا بهبود درخواست قبلی.
repleading
فرآیند دوباره دادخواست دادن، که شامل اصلاح یک دادخواست قانونی برای رفع نقص‌ها یا اضافه کردن شواهد جدید است.
repleat
دوباره تا کردن، عمل تا کردن یا شکل دادن مجدد چیزی، مخصوصاً پارچه یا طراحی.
repledge
دوباره متعهد شدن، به معنی اعلام دوباره یک تعهد یا حمایت نسبت به چیزی.
repledged
دوباره متعهد شده، به معنای عدم قطعیت یک تعهد قبلی و اعلام دوباره آن.
repledger
رپلجر، کسی که دوباره یک تعهد یا قول می‌دهد، معمولاً در زمینه‌هایی مانند مالی یا اجتماعی کاربرد دارد.
repledges
عملی که در آن شخص یا سازمانی دوباره یک تعهد یا قول را صادر می‌کند.
repledging
عملی که در آن شخص یا سازمانی دوباره اقدام به تعهد یا قول می‌کند.
replenisher
کسی که کالایی را دوباره به انبار یا قفسه‌ها اضافه می‌کند.
replenishers
افرادی که مسئول پرکردن یا تجدید موجودی هستند.
replenishingly
به طرز قابل توجهی چیزی را تجدید یا پر می‌کند.
repletely
به طور کامل، به صورت فراوان و بدون کمبود.
repleteness
کامل بودن، پر بودن یا فراوانی.
repletion
حالت پر بودن یا اشباع، معمولاً در زمینه غذایی یا اطلاعاتی.
repletive
پر کننده، شامل و حاوی اطلاعات یا موارد زیاد.
repletively
به طور کامل، به صورت فراوان و شامل.
repletory
پر کننده، شامل و حاوی اطلاعات یا موارد.
repleve
بازپس‌گیری، عمل استرداد یا پس‌گیری چیزی که به طور غیرمجاز گرفته شده است.
repleviable
قابل بازپس‌گیری، اشاره به اموالی که می‌توان آنها را به مالک اصلی برگرداند.
replevined
بازپس‌گرفته شده، اشاره به چیزی که به موجب درخواست قانونی به صاحب اصلی منسوب شده است.
replevining
فرآیند بازپس‌گیری، عمل و رویه‌ای برای بازگرداندن اموال به مالک اصلی.
replevisable
قابل چالش و بازپس‌گیری، اشاره به توافق‌هایی که در صورت بروز مشکل می‌توان به حالت اول بازگرداند.
replevisor
بازپس‌گیرنده، فرد یا نهادی که برای بازپس‌گیری اموال به نمایندگی از مالک عمل می‌کند.
replial
تکرار، نسخه‌برداری یا بازآفرینی چیزی به خصوص در هنر و فرهنگ.
repliant
چیزی که انعطاف‌پذیر و قابل تغییر است.
replicatile
عناصر طراحی که می‌توانند به راحتی تکرار شوند.
replicatively
به صورتی که به تکرار و بازتولید اشاره دارد.
replicatory
اشاره به توانایی یا فرآیند بازتولید و تکرار.
replier
کسی که پاسخ می‌دهد، معمولاً به پرسش یا درخواست.
repliers
پاسخ‌دهندگان به افرادی اشاره دارد که به سوالات یا درخواست‌ها پاسخ می‌دهند.
replight
تکرار یا روندی که در آن رویدادها مجدداً اتفاق می‌افتند.
replyingly
به طور پاسخ‌دهنده یا به گونه‌ای که نشان‌دهنده پاسخ باشد.
replique
پاسخی سریع یا زیرکانه به یک نظر یا بیانیه.
replod
بارگذاری مجدد اطلاعات یا یک پروژه.