scotchification
عمل یا فرآیند تبدیل یک مکان یا چیز به یک فضای اسکاچی یا با ویژهگیهای اسکاچی.
scotchiness
کیفیت یا ویژگیهایی که به حس یا ویژگیهای یک نوشیدنی اسکاچی اشاره دارد.
scotchness
حالت یا کیفیت صمیمیت و نزدیکی که به خاصیت یا جو معماری اسکاچی مرتبط است.
scote
نظارت، مراقبت و بررسی کردن به منظور جمعآوری اطلاعات یا ارزیابی وضعیت.
scoterythrous
مرتب شده برای توصیف ویژگیهای خاص گیاهان یا موجودات زنده که در نور کم رشد میکنند.
scotic
مربوط به سنتها، فرهنگ یا فلسفههای خاص اسکاتلندی.
scotino
نوعی ادویه یا ماده افزودنی که برای بهبود طعم غذاها به کار میرود.
scotism
مکتبی در فلسفه که به اندیشههای خاص اسکاتلندی اشاره دارد.
scotist
فردی که به فلسفه یا سنتهای اسکاتلندی اعتقاد دارد و آنها را ترویج میکند.
scotistic
تعریف در فلسفه، نظریهای که به تفکر و عقلانیت شخصی تأکید دارد.
scotize
به معنای تغییر یک ایده یا استدلال به شیوهای که با اصول اسکوتیستی مطابقت داشته باشد.
scotland
کشور اسکاتلند، بخشی از پادشاهی متحده که در شمال بریتانیا واقع شده است.
scotlandwards
به سمت اسکاتلند، در راستای جغرافیایی شمال بریتانیا.
scotodinia
اختلالی که در آن فرد به نور حساسیت بیشتری دارد.
scotogram
اسکوتوگرام، نمایی از توزیع نور و سایهها در یک تصویر است که معمولاً برای تحلیل بصری به کار میرود.
scotograph
اسکوتوگراف، ابزاری است که برای ثبت تصاویر با استفاده از تکنیکهای ویژه به کار میرود.
scotography
اسکوتوگرافی، علمی است که به مطالعه نور و سایهها و تأثیر آنها بر تصاویر میپردازد.
scotographic
اسکوتوگرافیک، صفتی است که به تکنیکها یا رویکردهای مرتبط با نور و سایهها اشاره دارد.
scotomatic
اسکوتوماتیک، به فرایندها یا روشهایی اشاره دارد که به صورت خودکار نور را ثبت میکنند.
scotomatical
اسکوتوماتیک، صفتی است که به اثرات یا روشهای مرتبط با ثبت نور به صورت خودکار اشاره دارد.
scotomatous
اسکوتوماتوس به معنای وجود ناحیهای در بینایی است که در آن فرد هیچ چیزی نمیبیند و معمولاً ناشی از مشکلات چشمی یا مغزی است.
scotomy
اسکوتومی به معنای وجود ناحیهای در بینایی است که بیمار نمیتواند آن را ببیند و معمولاً به دلیل آسیب به شبکیه یا عصب بینایی ایجاد میشود.
scotomia
اسکوتومیا به معنای ناتوانی در دیدن یک ناحیه خاص در میدان بینایی است، که میتواند به دلایل مختلفی ایجاد شود.
scotomic
اسکوتومیک به ویژگیهایی مرتبط با اسکوتوم یا نواحی کور در بینایی اشاره دارد.
scotophilia
اسکوتوفیلی به معنای عشق یا ترجیح به تاریکی یا مکانهای تاریک است.
scotophiliac
اسکوتوفیلیاک به افرادی اطلاق میشود که به تاریکی یا مکانهای تاریک علاقهمندند.
scotophobia
اسکوتو فوبیا، نوعی اختلال اضطرابی است که شامل ترس شدید و غیرمنطقی از تاریکی میشود.
scotopia
اسکوتوپیا به توانایی دیدن در شرایطی که نور کم است اشاره دارد.
scotopias
اسکوتوپیاها بیانگر شرایط و تواناییهای مختلف دید در نور کم هستند.
scotoscope
اسکوتوسکوپ ابزاری برای آزمایش بینایی در نور تاریک است.
scotosis
اسکوتوزیس بیانگر وضعیتی است که فرد به تاریکی عادت کرده است.
scott
اسکات، نامی است که معمولاً برای پسران به کار میرود.
scottice
اسکاتیس، یک گویش خاص از زبان انگلیسی است که در بین مردم اسکاتلند رواج دارد.
scottify
اسکاتیزه کردن به معنای تحت تأثیر قرار دادن یک موضوع با ویژگیهای فرهنگی یا لغوی مرتبط با اسکاتلند است.
scottification
فرآیند اسکاتیزه کردن به تغییرات فرهنگی و اجتماعی اشاره دارد که یک مکان را به فرهنگی اسکاتلندی نزدیک میکند.
scottisher
اسکاتیزه به ویژگیهای خاص فرهنگی و زبانی مرتبط با اسکاتلند اشاره دارد.
scottishly
به شکلی اشاره دارد که ویژگیهای فرهنگی اسکاتلندی را به نمایش میگذارد.
scottishman
مردی از اسکاتلند، به افرادی اطلاق میشود که ملیت یا ریشه اسکاتلندی دارند.