scratchably
به شکلی که می‌توان آن را خراشید، در بعضی موارد به توصیف رفتارها یا ویژگی‌های جذاب.
scratchback
خراشیدگی متقابل، به معنای انجام لطف در قبال لطف دیگر.
scratchbrush
ابزاری برای تمیز کردن سطوح، معمولاً با موهای زبر برای خراشیدن آلودگی.
scratchcarding
عمل خراشیدن کارت‌های ویژه برای مشاهده برندگان و جوایز.
scratchcat
اسکراچ‌کات، کاراکتری است که به طور خاص برای پلتفرم برنامه‌نویسی اسکرچ طراحی شده است و معمولاً برای آموزش مفاهیم برنامه‌نویسی به کودکان استفاده می‌شود.
scratchers
اصطلاح اسکرچرها به جمع افرادی اطلاق می‌شود که در پلتفرم اسکرچ فعالیت می‌کنند و به ایجاد و به اشتراک‌گذاری پروژه‌های مختلف می‌پردازند.
scratchification
اسکرچفیکیشن به فرایند تبدیل یا تبدیل ایده‌ها به قالبی سازگار با پلتفرم اسکرچ اشاره دارد.
scratchily
به صورت ناپایدار و با خطوط نازک و بی‌دقت، به ویژه در هنر یا طراحی اشاره دارد.
scratchiness
وضیعتی که در آن چیزی زبر یا خارش‌آور به نظر می‌رسد.
scratchingly
به شکل خراشنده، به طرز غیر واضح یا با صدایی نامشخص اشاره دارد.
scratchless
بدون خراش، اشاره به سطحی که هیچ گونه خط یا آسیب ظاهری ندارد.
scratchlike
شبیه خراش، به دلیلی که با خراش و آسیب ظاهری مشابهت دارد.
scratchman
خراشنده، شخصی که خراش یا آسیب بزرگی را در زمینه خاصی ایجاد می‌کند.
scratchproof
ضد خراش، به معنای توانایی مقاومت در برابر خراش و آسیب.
scratchweed
علف خراش، نوعی گیاه که ممکن است پوست را خراشیده و ناراحت کند.
scratchwork
کارهای اولیه، نقاشی‌ها یا اسکتچ‌هایی که برای طرح‌ریزی یا ایده‌پردازی انجام می‌شوند.
scrath
خراشیدن به معنای کشیدن ناخن‌ها یا چیزی دیگر بر روی یک سطح.
scratter
دستگاه یا ابزاری برای خراشیدن یا تجزیه مواد.
scrattle
خراشیدن یا قلقلک زدن به چیزی، به ویژه در مواد نرم مانند شن.
scrattling
صدای خراشیدن که معمولاً از یک جسم خراشنده یا حفرکننده ناشی می‌شود.
scrauch
صدای خراش یا کشیدن چیزی بر روی یک سطح.
scrauchle
خرخر کردن، صدایی ناخوشایند که معمولاً در هنگام گرسنگی یا ناراحتی تولید می‌شود.
scraunch
صدای خش‌خش یا خُرد و خراب شدن چیزی، به ویژه در هنگام فشار.
scraw
خط خطی کردن یا نوشتن نامنظم و نخوانا.
scrawk
صدای بلندی که پرندگان یا موجودات دیگر به طور ناگهانی تولید می‌کنند.
scrawler
شخصی که به طور غیررسمی و بدون برنامه‌ریزی می‌نویسد یا طراحی می‌کند.
scrawlers
افرادی که در نوشتن یا طراحی به صورت غیررسمی و بدون دقت خاص فعالیت می‌کنند.
scrawly
بدخط، به حالت یا کیفیت دست‌خط یا طراحی اشاره دارد که نازک، نامرتب و غیرخوانا است.
scrawlier
بدخط‌تر، مقایسه‌ای برای توصیف وضعیتی که نویسی بدتر از دیگری یا قبل باشد.
scrawliest
بدخط‌ترین، مقایسه‌ای برای توصیف بدخط‌ترین نوع نوشتار یا طراحی.
scrawliness
بدخطی، به کیفیت یا حالت نوشتاری گفته می‌شود که نامرتب و غیرقابل خواندن است.
scrawm
خط‌خطی، طراحی ساده و بدخط که بدون دقت کشیده شده باشد.
scrawnily
به صورتی نامنظم و بدخط، به شیوه‌ای که شبیه به خطوط بی‌نظم باشد.
scrawniness
لاغری، حالت یا ویژگی یک شخص یا حیوان که به دلیل کمبود وزن قابل توجه است.
scraze
نگرانی یا استرس شدید حول یک موضوع خاص.
screak
صدای بلندی که معمولاً وقتی چیزی حرکت می‌کند یا روی سطحی سایش می‌کند، به وجود می‌آید.
screaked
نوعی صدای بلند و تیز که ناشی از فشار یا حرکت چیزی است.
screaky
توصیف چیزی که صدای جیرجیر یا خش خش می‌دهد.
screaking
عمل یا فرآیند تولید صدای جیرجیر.
screaks
جیر جیر، صدا یا خش‌خش کم‌صدایی که به دلیل اصطکاک یا حرکت ایجاد می‌شود.