semitechnical
نیمهفنی، اصطلاحاتی که در آنها کمی از پیچیدگیهای فنی کاسته شده است تا فهم آن آسانتر شود.
semitendinosus
سمیتندینوس، عضلهای در پشت ران که در حرکتهای خم کردن زانو و دور کردن پا از بدن نقش دارد.
semitheatrically
نیمه تئاتری، به روشی از ارائه یا اجرا اشاره دارد که ویژگیهای تئاتر را به شکلی محدود یا غیرکامل به کار میبرد.
semitheological
نیمه الهیاتی، به موضوعاتی در علم الهیات اشاره دارد که بهطور کامل به صورت سرراست و عمیق بررسی نمیشود.
semitheologically
به طور نیمه الهیاتی، به سپری کردن مباحث یا تحلیلهای الهیاتی به شیوهای غیر کامل اشاره دارد.
semithoroughfare
خیابان نیمه بزرگراه، به خیابانی اشاره دارد که میتواند در بعضی مقاطع مشابه بزرگراه باشد اما بهطور کامل به آن شکل نیست.
semiticize
سمیتیكرو کردن، به عمل سازگار کردن یا افزودن عناصر مربوط به فرهنگ یا زبانهای سامی اطلاق میشود.
semitics
زبانشناسی سامی، علمی است که بر روی زبانها و فرهنگهای مرتبط با آنها، به ویژه زبانهای سامی تمرکز دارد.
semitime
زمان نیمه به لحظات خاصی در زمان اشاره دارد که میتواند در سیاق تاریخی مورد بررسی قرار گیرد.
semitization
سامیسازی به روندی اشاره دارد که در آن ویژگیهای فرهنگی سامی توسط دیگر فرهنگها پذیرفته میشود.
semitize
سمتیزه کردن به معنای سازگار کردن یا تغییر شکل دادن چیزی به گونهای است که به یک فرایند خاص یا شرایط خاص توجه شود.
semitonal
سمیتونال به نوسانات یا تغییرات در نتهای موسیقی اشاره دارد که به ساختار و احساس کلی کار کمک میکند.
semitorpid
حالت نیمهخوابآلود به وضعیتی اطلاق میشود که موجودات زنده در آن انرژی خود را صرف فعالیت نمیکنند.
semitour
سفر نیمهگردشگری به معنای گشتزنی در یک مکان است که به طور کامل انجام نمیشود و معمولاً مدت زمانی کمتری را شامل میشود.
semitraditionally
به طرز نیمهسنتی انجام دادن به معنای ترکیب عادات جدید با عادات قدیمی در یک زمینه خاص است.
semitraditonal
به معنا یا وضعیتی اشاره دارد که در آن ویژگیهای سنتی با ویژگیهای مدرن ترکیب شده است.
semitrained
نیمهآموزشدیده به معنای این است که فرد یا حیوان برخی مهارتها را یاد گرفته اما آموزش کامل را دریافت نکرده است.