semitaur
سمیتور، موجودی خیالی با ترکیبی از ویژگی‌های انسانی و حیوانی.
semitechnical
نیمه‌فنی، اصطلاحاتی که در آن‌ها کمی از پیچیدگی‌های فنی کاسته شده است تا فهم آن آسان‌تر شود.
semiteetotal
نیمه‌متعادل، به معنای در نظر گرفتن مصرف الکل به میزان کم و کنترل شده.
semitelic
نیمه‌تلک، رویکردی که اجازه می‌دهد تا در رسیدن به اهداف، انعطاف بیشتری وجود داشته باشد.
semitendinosus
سمیتندینوس، عضله‌ای در پشت ران که در حرکت‌های خم کردن زانو و دور کردن پا از بدن نقش دارد.
semitendinous
سمیتندینوس، به نوعی بافت عضلانی اشاره دارد که معمولاً در تشریح بدن بررسی می‌شود.
semiterete
سمیتریت، عضله‌ای در ناحیه شانه که در حرکت‌ها و چرخش‌های شانه اثرگذار است.
semiterrestrial
سمیتریستی، به موجوداتی اطلاق می‌شود که در هر دو محیط زمین و آب زندگی می‌کنند.
semitertian
سمیترتی، به طبقه‌بندی‌هایی اطلاق می‌شود که در علوم زیستی به‌کار می‌رود.
semitesseral
سمیتسرا، به نظام‌هایی اشاره دارد که در پیش‌بینی و تحلیل الگوهای جوی استفاده می‌شود.
semitessular
ساختار یا طراحی که دارای ویژگی‌های نیمه‌تبدیلی است، به ویژه در زمینه‌های علمی و فنی.
semitextural
روش یا رویکردی که ویژگی‌های متنی دارد اما به صورت کامل نیست.
semitexturally
به صورتی که ویژگی‌های متنی را دارد اما کاملاً توسعه‌نیافته است.
semitheatric
سبک یا شکلی از اجرا که ویژگی‌های تئاتری را به‌طور جزئی ارائه می‌دهد.
semitheatrical
ایجاد یا استفاده از ویژگی‌های تئاتری به‌طور جزئی و در یک زمینه خاص.
semitheatricalism
مفهومی که به ترکیب عناصر تئاتری و دیگر اشکال هنری اشاره دارد.
semitheatrically
نیمه تئاتری، به روشی از ارائه یا اجرا اشاره دارد که ویژگی‌های تئاتر را به شکلی محدود یا غیرکامل به کار می‌برد.
semitheological
نیمه الهیاتی، به موضوعاتی در علم الهیات اشاره دارد که به‌طور کامل به صورت سرراست و عمیق بررسی نمی‌شود.
semitheologically
به طور نیمه الهیاتی، به سپری کردن مباحث یا تحلیل‌های الهیاتی به شیوه‌ای غیر کامل اشاره دارد.
semithoroughfare
خیابان نیمه بزرگراه، به خیابانی اشاره دارد که می‌تواند در بعضی مقاطع مشابه بزرگراه باشد اما به‌طور کامل به آن شکل نیست.
semiticism
سمیتیسم، به ویژگی‌ها یا ویژگی‌های فرهنگی، زبانی یا دینی مرتبط با سامی‌ها اشاره می‌کند.
semiticize
سمیتیكرو کردن، به عمل سازگار کردن یا افزودن عناصر مربوط به فرهنگ یا زبان‌های سامی اطلاق می‌شود.
semitics
زبان‌شناسی سامی، علمی است که بر روی زبان‌ها و فرهنگ‌های مرتبط با آنها، به ویژه زبان‌های سامی تمرکز دارد.
semitime
زمان نیمه به لحظات خاصی در زمان اشاره دارد که می‌تواند در سیاق تاریخی مورد بررسی قرار گیرد.
semitism
سامی‌گرایی به جنبه‌هایی از فرهنگ و هویت مربوط به ملت‌ها و اقوام سامی اشاره دارد.
semitist
زبان‌شناس سامی فردی است که در مطالعات زبان‌ها و فرهنگ‌های سامی تخصص دارد.
semitists
زبان‌شناسان سامی گروهی از متخصصان هستند که در زمینه فرهنگ و زبان‌های سامی تحقیق می‌کنند.
semitization
سامی‌سازی به روندی اشاره دارد که در آن ویژگی‌های فرهنگی سامی توسط دیگر فرهنگ‌ها پذیرفته می‌شود.
semitize
سمتیزه کردن به معنای سازگار کردن یا تغییر شکل دادن چیزی به گونه‌ای است که به یک فرایند خاص یا شرایط خاص توجه شود.
semitonal
سمیتونال به نوسانات یا تغییرات در نت‌های موسیقی اشاره دارد که به ساختار و احساس کلی کار کمک می‌کند.
semitonally
به طرز سمیتونال به استفاده از زیر و بمی‌های نزدیک به هم در موسیقی اشاره دارد.
semitonic
سمیتونیک به ارتباطات و فواصل سمیتون‌ها در موسیقی اشاره دارد.
semitonically
سمیتونال به نوعی از فضای موسیقی اشاره دارد که تحت تأثیر فواصل سمیتون‌هاست.
semitontine
سمیتونیک به نوعی از فاصله‌های موسیقی اشاره دارد که بین دو نت مجاور طبیعی است.
semitorpid
حالت نیمه‌خواب‌آلود به وضعیتی اطلاق می‌شود که موجودات زنده در آن انرژی خود را صرف فعالیت نمی‌کنند.
semitour
سفر نیمه‌گردشگری به معنای گشت‌زنی در یک مکان است که به طور کامل انجام نمی‌شود و معمولاً مدت زمانی کمتری را شامل می‌شود.
semitraditional
سبک یا ویژگی‌هایی که بخشی از سنت را حفظ می‌کند، اما با عناصر جدید ترکیب شده است.
semitraditionally
به طرز نیمه‌سنتی انجام دادن به معنای ترکیب عادات جدید با عادات قدیمی در یک زمینه خاص است.
semitraditonal
به معنا یا وضعیتی اشاره دارد که در آن ویژگی‌های سنتی با ویژگی‌های مدرن ترکیب شده است.
semitrained
نیمه‌آموزش‌دیده به معنای این است که فرد یا حیوان برخی مهارت‌ها را یاد گرفته اما آموزش کامل را دریافت نکرده است.