semivolatile
نیمه‌ فرار به موادی اطلاق می‌شود که قابلیت تبخیر دارند ولی به آسانی به بخار تبدیل نمی‌شوند.
semivolcanic
نیمه‌ آتش‌فشانی به نقاطی اطلاق می‌شود که فعالیت‌های آتش‌فشانی جزیی در آنها وجود دارد.
semivolcanically
نیمه‌آتشفشانی به شرایط یا ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که به صورت جزئی تحت تأثیر فعالیت‌های آتشفشانی قرار دارند.
semivoluntary
نیمه‌داوطلبانه به وضعیتی اشاره دارد که در آن شخص به‌طور جزئی تحت فشار یا تاثیر قرار دارد و احساس آزادی کامل نمی‌کند.
semivulcanized
نیمه‌واترفشانی به فرآیند تثبیت لاستیک‌هایی اطلاق می‌شود که هنوز خصوصیات خاص خود را حفظ کرده اما تاحدی بهبود یافته‌اند.
semiwaking
نیمه بیداری به وضعیتی اطلاق می‌شود که شخص به‌طور جزئی بیدار است، اما هنوز به‌طور کامل به واقعیت آگاه نیست.
semiwarfare
نیمه‌جنگ به نوعی درگیری اشاره دارد که در آن از روش‌های غیررسمی و با تلفات غیرنظامی استفاده می‌شود.
semiweeklies
نیمه‌هفتگی به نشریاتی اطلاق می‌شود که به‌طور مکرر، معمولاً دو بار در هفته منتشر می‌شوند.
semiwild
نیمه‌وحشی، به حالت یا وضعیتی از موجودات زنده اطلاق می‌شود که نه کاملاً اهلی هستند و نه کاملاً وحشی، و معمولاً در محیط‌های طبیعی زندگی می‌کنند.
semiwildly
به شیوه‌ای که نشانه‌ای از حالت نیمه‌وحشی را داشته باشد، به‌ویژه در زمینه رشد یا رفتار.
semiwildness
حالت یا کیفیت بودن نیمه‌وحشی، که شامل رفتارها و ویژگی‌های طبیعی و غیر اهلی است.
semiwoody
به گیاهانی اطلاق می‌شود که بخشی از آن‌ها چوبی و بخشی دیگر نرم و سبز است.
semiworks
به کارهایی اشاره دارد که به‌طور کامل تمام نشدند یا نیمه تمام هستند.
semmel
نوعی نان گرد و نرم که معمولاً از آرد گندم تهیه می‌شود.
semmet
سمنت، نوعی نان گرد و نرم که معمولاً در برخی کشورهای اروپایی تهیه می‌شود.
semnae
سمنه‌ها، یک گروه باستانی از مردم هستند که به فرهنگ و سنت‌های خاص خود شناخته شده‌اند.
semnones
سمنونه‌ها، قبیله‌ای باستانی در اروپا که به دلیل روش‌ها و آداب و رسوم خاص خود شناخته می‌شوند.
semnopithecinae
سمنوپیتسینایی، زیرخانواده‌ای از پریمات‌ها که شامل میمون‌های آسیایی می‌شود.
semnopithecine
سمنوپیتسین، گروهی از میمون‌ها در زیرخانواده سمنوپیتسینایی که ویژگی‌های خاص خود را دارند.
semnopithecus
سمنوپیتکوس، سرده‌ای از میمون‌ها که به خاطر عادات اجتماعی و زیستگاه‌های خاصشان شناخته می‌شوند.
semois
سماوا، یک رودخانه در بلژیک است که به خاطر مناظر زیبا و طبیعت آن شناخته می‌شود.
semola
سمولا، نوعی آرد گندم دوروم است که در پخت و پز به ویژه در تهیه پاستا استفاده می‌شود.
semolella
سموللا، نوعی کوچک از سمولینا است که در برخی از غذاها به کار می‌رود.
semolinas
سمولین‌ها، انواع مختلفی از آرد گندم هستند که در آشپزی‌های مختلف به کاربرده می‌شوند.
semology
سمولوژی، علمی است که به بررسی نشانه‌ها و نمادها در ارتباطات می‌پردازد.
semological
سمولوژیک به درک و تحلیل معنای نشانه‌ها و نمادها اشاره دارد.
semostomae
سمستوم ها، نوعی ارگانیسم که در زیستگاه های خاصی زندگی می کند و به مطالعه آن اهمیت داده می شود.
semostomeous
سمستوموس، نوعی که به موجوداتی با ویژگی های خاص اشاره دارد که در پژوهش های علمی مورد توجه قرار می گیرند.
semostomous
سمستوموس، به موجوداتی اطلاق می شود که قابلیت سازگاری با شرایط محیطی را دارند.
semoted
سموتد، اصطلاحی که به ندرت استفاده می شود و ممکن است در متن های علمی کاربرد داشته باشد.
semoule
سمول، نوعی غلات که در آشپزی به خصوص در ساخت غذاهای خاورمیانه مورد استفاده قرار می گیرد.
semper
سمپر، مفهومی که نشان دهنده اصول پیوسته و وفاداری است.
semperannual
سمپرآنوال، به معنای دائمی و سالانه، به چیزی اشاره دارد که به طور مداوم و با فاصله‌های سالانه تکرار می‌شود.
sempergreen
سمپرگرین، به معنای همیشه سبز، به گیاهانی اطلاق می‌شود که در تمامی فصول، برگ‌های سبز خود را نگه می‌دارند.
semperidem
سمپراید م، یک فلسفه درباره ثبات هویت در طول زمان است.
semperidentical
سمپرایدنتیکال، به معنای کاملاً یکسان و مشابه، به اشخاص یا اشیایی اشاره دارد که همواره شباهت دارند.
semperjuvenescent
سمپرژوونِسِنت، به معنای دائماً جوان‌ماندن، به نگرشی اشاره دارد که بر حفظ جوانی روحی و ذهنی تأکید دارد.
sempervirent
سمپروری‌نت، به معنای همیشه سبز و سرزنده، به گیاهانی اشاره دارد که به طور دائمی در حال رشد و شکوفایی هستند.
sempervirid
به معنای همیشه سبز، به گیاهانی اشاره دارد که در تمام فصول سال برگ‌های خود را حفظ می‌کنند.
sempitern
به معنای ابدی و بدون آغاز و پایان، غالبا در مباحث فلسفی و دینی به کار می‌رود.