شکیتا، عمل شرعی کشتن حیوانات که نیاز به تخصص و دانش عمیق دارد.

شیدبل، اشاره به چیزی که می‌تواند ریخته یا کنده شود، به‌ویژه در مورد پوست یا مواد.

شیدبل، به چیزهایی که می‌توانند به راحتی کنده یا از بین بروند اشاره دارد.

شِدر، پناهگاه یا سرپناهی کوچک و ساده که معمولاً در محیط‌های طبیعی مانند جنگل‌ها یافت می‌شود.

شِدیم‌ها، ارواحی شیطانی در فرهنگ‌ها و افسانه‌های مختلف که به طور معمول با ترس و شیطنت مرتبط هستند.

شِدرمانند، توصیفی برای شیئی یا ساختاری که شبیه به شِدر است و معمولاً دارای سادگی و کارایی بالاست.

شِدرمن، فردی که مسئول نگهداری یا مدیریت شِدرها و پناهگاه‌ها است.

شِدو، روح یا موجودی در افسانه‌های باستانی که به عنوان محافظ شناخته می‌شود.

شِدرمانند، به شیوه‌ای عملی و کارآمد یا کاربردی اشاره دارد.

شِی، یک واژه محاوره‌ای برای اشاره به شخص مؤنث، معمولاً در گفتار غیررسمی.

شِیفی شِی، نوعی ماهی که در آب‌های سرد یافت می‌شود و معمولاً در مناطق شمالی صید می‌شود.

شِیفی شِی‌ها، جمع کلمه شِیفی شِی، به انواع مختلفی از این ماهی اشاره دارد.

شِیل، به معنای حرکت کردن به آرامی و بدون جلب توجه.

شِیلی، به معنای نرمی و لطافت، معمولاً در توصیف جنس پارچه‌ها استفاده می‌شود.

شِیلینگ، به معنای حرکتی ملایم و آرام، به ویژه در اشاره به حرکات طبیعی.

شینی، اصطلاحی برای توصیف چیزی که درخشان یا زیبا به نظر می‌رسد.

زرق و برق‌ها، مواردی که درخشش یا زیبایی خاصی دارند.

شینی‌دار، اشاره به چیزی که دارای درخشندگی یا زیبایی است.

جایزه یا افتخار، به‌ویژه در رشته‌های هنری.

بدون درخشش، به نوعی که نور را منعکس نمی‌کند.

به طرز درخشانی و با زیبایی.

شیپ بک، نوعی پشم که از نژادی خاص از گوسفند به دست می‌آید و در صنایع مختلف مانند بافت و طراحی استفاده می‌شود.

جمع شیپ بک، نوعی پشم که از نژادی خاص از گوسفند به دست می‌آید و در صنایع مختلف برای تولید کالاها استفاده می‌شود.

زنگی که به گردن گوسفند آویزان می‌شود تا به راحتی گوسفند را پیدا کرد و صدای آن در فضا پیچیده می‌شود.

گیاهی که میوه‌های کوچکی تولید می‌کند که خوراکی هستند و در طرز تهیه غذا و دسرها استفاده می‌شوند.

جمع شیپ بری، میوه‌های کوچک و خوراکی که از گیاه مشخصی به دست می‌آیند و معمولاً در تهیه غذا و دسرها استفاده می‌شوند.

نوعی گیاه بالا رونده که معمولاً برای پوشش زمین یا زیباسازی فضای سبز استفاده می‌شود.

شخصی که رفتار ناخوشایندی دارد یا باعث اذیت دیگران می‌شود.

رفتار آزاردهنده یا مشکل‌ساز در یک گروه یا جامعه.

محل نگهداری گوسفندها، به ویژه بره‌ها.

محل امن برای نگهداری گوسفندها و محافظت از آنها.

عصای چوپانی با انحنا که برای کنترل گوسفندها استفاده می‌شود.

محلول ضد انگل که به گوسفندها برای از بین بردن انگل‌ها داده می‌شود.

حالت گوسفندگونه به معنای داشتن چهره‌ای مضطرب یا خجالت‌زده است که گاهی در موقعیت‌های غیرمنتظره دیده می‌شود.

عملی که به طور خجالت‌زده یا مضطرب انجام می‌شود، معمولاً در مکالمات غیررسمی.

حالت خجالت یا سردرگمی که یک فرد در موقعیت‌های خاص از خود نشان می‌دهد.

نوعی ابزار که برای فشردن و متراکم کردن مواد مختلف در ساخت و ساز به کار می‌رود.

جمع پای گوسفند، ابزارهایی که برای کارهای ساختمانی و متراکم کردن مواد استفاده می‌شوند.

نوعی دروازه که به طور خاص برای نگهداری گوسفندها طراحی شده است.

شیر ماهی، نوعی ماهی است که عموماً در آب‌های اقیانوس یافت می‌شود و به خاطر سر بزرگ و دندان‌های خاص خود شناخته می‌شود.