spuriousness
spuriousness به کیفیت نادرست یا فریبنده بودن یک چیز اشاره دارد.
spurius
spurius به معنای کاذب و غیر واقعی است و به چیزهایی اشاره دارد که ظاهری دارند اما حقیقت ندارند.
spurl
اسپیرل، یک ساختار یا جزء در مهندسی که به پایداری یا عملکرد چیزی کمک میکند.
spurless
بدون اسپیرل، و طراحی یا ویژگیای که اسپیرل نداشته باشد.
spurlet
اسپیرلت، یک ساختار کوچک یا فرعی که در گیاهان برای زینت یا تولید مثل وجود دارد.
spurlike
شبیه به اسپیرل، اشاره به ویژگی یا شکلی که شبیه به اسپیرل است.
spurling
اسپیرلینگ، به کارگیری اسپیرل یا ویژگیهای مشابه در هنر یا ساخت و ساز.
spurluous
اسپیرل، اشاره به طراحی یا ویژگیای که جزئیات یا عناصر اسپیرل دارد.
spurmaker
سازنده میخ، فردی است که میخهای مخصوصی برای سوارکاری میسازد.
spurmoney
پول اضافی، درآمدی است که فراتر از درآمد اصلی به دست میآید.
spurner
ردکننده، فردی است که پیشنهادات یا درخواستها را رد میکند.
spurners
ردکنندگان، افرادی هستند که به طور مکرر پیشنهادات را رد میکنند.
spurnpoint
نقطه رد، مکانی است که در آن تصمیمگیری برای رد یا قبول یک چیز انجام میشود.
spurnwater
آب رد، آبی است که به دلیل شرایط خاص که به رد شدن آن اشاره دارد، نامگذاری شده است.
spurproof
ضد اسپری، ویژگی یا طراحی که مانع از نفوذ یا اثرگذاری اسپریها شود.
spurreies
اسپریهای خاص، نوعی مواد یا ابزار که معمولاً برای ایجاد اثر در هنر یا صنایع دستی استفاده میشود.
spurrer
اسپریزن، فردی که در آموزش و تربیت حیوانات، به ویژه اسبها، حرفهای است.
spurrers
اسپریزنها، افرادی که در زمینه آموزش و تربیت حیوانات تخصص دارند.
spurrial
اسپریال، واژهای که به کیفیت یا طراحی خاصی اشاره دارد که در هنر یا علم استفاده میشود.
spurrings
وزشها، حرکات ظریف یا ملایم که معمولاً به رفتار طبیعی اشاره دارند.
spurrite
اسپرایت، ماده معدنی نادری که معمولاً در رسوبات خاص یا سنگهای آذرین یافت میشود و از کلسیم و آلومینیوم تشکیل شده است.
spurter
اسپرتر، وسیلهای که مایعات را با فشار زیاد به بیرون میفرستد، معمولاً در فضاهای باز مانند باغها یا پارکها استفاده میشود.
spurtive
اسپر تیوی یعنی ناگهانی و شتابزده، به رفتار یا عملاتی اطلاق میشود که به صورت ناگهانی و سریع انجام میگیرد.
spurtively
به طور ناگهانی و با شتاب عمل کردن، نشاندهنده رفتارهای سریع و غافلگیرکننده.
spurtle
اسپر تل، وسیلهای چوبی که معمولاً برای هم زدن غذاها و سوپها به کار میرود و در سنتهای آشپزی اسکاتلند ریشه دارد.
spurtleblade
اسپر تلبلید نوعی وسیله آشپزی است که برای هم زدن و مخلوط کردن ترکیبات غلیظ طراحی شده است و شامل یک تیغه خاص میباشد.
spurtles
اسپورتلها، ابزارهایی برای هم زدن یا مخلوط کردن غذا، به ویژه در طبخ سوپ و پوره.
spurway
اسپروِی به مسیری گفته میشود که یک جاده اصلی را به یک زیرساخت خاص وصل میکند.
spurwing
اسپروینگ به گونهای از پرندگان اطلاق میشود که به دلیل شکل و رنگ پرهایش شناخته میشود.
spurwinged
پرندگان با بالهای اسپروینگ به دلیل زیبایی و تنوع رنگها مشهور هستند.
spurwort
اسپروت، گیاهی دارویی که به علت خاصیتهای درمانیاش شناخته شده است.
sput
سوت کشیدن به معنای پراکنده صحبت کردن یا صدا کردن به طریقی نامفهوم.
sputa
سابوتا، مادهای که از ریهها یا راههای تنفسی به خارج دفع میشود و معمولاً در تشخیص بیماریهای تنفسی استفاده میشود.
sputative
سابوتی، اشاره به چیزی که فرضی یا نظری است و نیاز به اثبات دارد.
spute
بیان کردن نظر یا احساس به خصوص با شدت یا تعهد.
sputta
سابوتا، ماده دفع شده از ریه که معمولاً برای بررسی شرایط بهداشتی استفاده میشود.
sputterer
سابوتزن، فردی که در بیان افکار یا نظرات به راحتی و با صراحت مشکل دارد.
sputterers
سابوتزنان، افرادی که به طور کلی در انتقال افکار یا احساسات خود با مشکل مواجهاند.
sputumary
مرتبط با خلط، معمولاً از نظر پزشکی.