mothering
مادرانه رفتار کردن یا شرایطی که در آن شخص نقش مادر را بازی می‌کند.
mothering sunday
یک روز ویژه در انگلستان که در آن به مادران احترام می‌گذارند.
mother-in-law
مادر همسر یک شخص، مادر همسر کسی.
mother-in-law's tongue
نام یک نوع گیاه که به خاطر برگ‌های نوک تیز و مقاومش شناخته می‌شود.
motherland
کشور یا سرزمینی که فرد از آنجا آمده است و احساس تعلق عمیق به آن دارد.
motherless
کسی که مادر ندارد یا به دلیل از دست دادن مادرش تحت تاثیر قرار گرفته است.
mother liquor
مادر مایع، مایعی است که در طی فرآیند کریستالیزاسیون باقی می‌ماند و شامل مواد حل شده‌ای است که ممکن است به صورت کریستال جدا شوند.
mother lode
مادر معدن، منبع اصلی و غنی از مواد با ارزش، معمولاً در زمینه استخراج معادن به کار می‌رود.
mother love
عشق مادری، محبت بی‌قید و شرط و عمیق مادری به فرزندان خود را توصیف می‌کند.
motherly
مادری، ویژگی‌ها و رفتارهای مرتبط با مادران، مانند محبت و مراقبت از دیگران را توصیف می‌کند.
mother-naked
مادر برهنه به معنای برهنه بودن به طور کامل است، به خصوص در زمینه‌هایی که عریانی به تصویر کشیده می‌شود.
mother nature
مادر طبیعت به معنای طبیعت به عنوان یک موجود زنده است که می‌تواند مراقبت کند و در عین حال آسیب برساند.
mother-of-pearl
صدف مادر، نوعی ماده لطیف و درخشان است که در داخل صدف های برخی از نرم‌تن‌ها یافت می‌شود.
mother of thousands
مادر هزاران، یک گیاه گوشتی است که به خاطر قابلیت تولید تعدادی زیاد گیاه جوان از برگ‌هایش شناخته می‌شود.
mother's boy
پسر مادری، اصطلاحی است که به پسری اطلاق می‌شود که به شدت به مادرش وابسته است و بیشتر کارهای خود را با حمایت او انجام می‌دهد.
mother's day
روز مادر، روزی است که به منظور بزرگداشت و تقدیر از مادران و مادری کردن جشن گرفته می‌شود.
mother's help
کمک مادر، به شخصی اطلاق می‌شود که در انجام وظایف منزل و مراقبت از کودکان به مادران کمک می‌کند.
mother ship
کشتی مادر، به یک کشتی بزرگ اطلاق می‌شود که به عنوان پایگاه برای چندین کشتی یا وسایل نقلیه کوچک‌تر عمل می‌کند.
mother shipton
مادر شیپتون یک پیشگو و شخصیت افسانه‌ای است که در قرن شانزدهم در انگلستان زندگی می‌کرد و به خاطر پیشگویی‌هایش مشهور است.
mother's milk
شیر مادر، غذایی است که مادر به نوزاد خود می‌دهد و حاوی مواد مغذی و آنتی‌بادی‌های لازم برای سلامتی نوزاد است.
mother's ruin
عبارت ویرانگر مادر به نوشیدنی‌هایی اشاره دارد که می‌توانند باعث مشکلات اجتماعی و خانوادگی شوند، به ویژه جین.
mother's son
عبارت پسر مادر به پسر یک زن اشاره دارد و معمولاً به روابط نزدیک و والدینی اشاره می‌کند.
mother superior
مادر برتر به بالاترین مقام زن در یک صومعه اشاره دارد که مسئولیت نظارت بر خواهران را بر عهده دارد.
mother-to-be
مادر آینده به زنی اشاره دارد که انتظار دارد به زودی بچه‌دار شود و به مراحل بارداری اشاره می‌کند.
mother tongue
زبان مادری به زبانی اطلاق می‌شود که شخص از کودکی آن را یاد می‌گیرد و معمولاً بهترین تسلط را بر آن دارد.
mother wit
عقل سلیم به توانایی درک و تصمیم‌گیری درست و منطقی در موقعیت‌های مختلف اشاره دارد که از تجربیات زندگی ناشی می‌شود.
motherwort
مادرwort گیاهی است دارویی که به ویژه برای مشکلات مربوط به قاعدگی و بارداری استفاده می‌شود.
mothproof
موریانه-proof به موادی اطلاق می‌شود که از نفوذ یا آسیب موریانه به اشیاء یا پارچه‌ها جلوگیری می‌کند.
mothy
موریانه‌زده به وضعیتی اطلاق می‌شود که نشانه‌های موجود بودن موریانه‌ها در آن باشد.
motile
متحرک، به موجودات یا جاندارانی اطلاق می‌شود که توانایی حرکت مستقل دارند.
motion capture
ضبط حرکت، فناوری‌ای است که حرکات واقعی افراد را برای ایجاد انیمیشن یا نمایش در رسانه‌ها ضبط می‌کند.
motionless
بی‌حرکت، به وضعیتی اطلاق می‌شود که هیچ گونه حرکتی نداشته باشد.
motion picture
فیلم سینمایی، به یک کار هنری اطلاق می‌شود که داستانی را به وسیلهٔ تسلسل تصاویر متحرک روایت می‌کند.
motion sickness
بیماری حرکتی، نوعی حالت ناخوشایند است که معمولاً هنگام سفر به وسیلهٔ حمل و نقل ایجاد می‌شود.
motivational
مربوط به انگیزه و ترغیب، به ویژه در زمینه الهام بخشیدن به افراد.
motivator
فردی که به دیگران انگیزه می‌دهد یا آنها را تشویق می‌کند.
motive power
نیرویی که سبب حرکت ماشین‌آلات یا وسایل نقلیه می‌شود.
motivic
موتیفیک به معنی مربوط به موتیف است، در زمینه هنر و موسیقی به الگوهای تکرارشونده اشاره دارد.
mot juste
موت ژوست به معنای واژه یا عبارت دقیق و مناسب برای یک موقعیت خاص است.
motley
رنگارنگ به معنی متنوع و ناهمگون، به خصوص در مورد گروهی از افراد یا اشیاء.
motmot
موت موت نام یک پرنده‌ی رنگارنگ و زیبا است که در مناطق گرمسیری یافت می‌شود.
motocross
موتوکراس به معنای مسابقه‌ی دوچرخه‌سواری در جاده‌های طبیعتی و دارای موانع است.
motoneuron
موتونورون به نورونی اشاره دارد که دستورهای حرکتی را از مغز به عضلات منتقل می‌کند.
moto perpetuo
موتو پرپتو، ماشین فرضی که ادعا می‌شود می‌تواند بدون انرژی در حال حرکت بماند و کار کند.
motorable
قابل عبور با موتور یا وسیله‌ی نقلیه، راه‌هایی که می‌توان با اتومبیل یا موتور از آن‌ها عبور کرد.
motorail
خدماتی که وسیله‌ای را از راه آهن منتقل می‌کند، معمولاً برای خودروها.
motor area
منطقه‌ای از مغز که به کنترل حرکت و عملکردهای حرکتی اختصاص دارد.
motorboat
قایق موتوری، قایقی که با استفاده از موتور حرکت می‌کند و معمولاً برای تفریح یا مسافرت استفاده می‌شود.
motor bus
اتوبوس موتوری، وسیله‌ی نقلیه‌ای که با موتور کار می‌کند و برای حمل و نقل عمومی استفاده می‌شود.
motorcade
کاروان موتوری، گروهی از خودروها که به طور همزمان برای حفظ امنیت یک شخص مهم حرکت می‌کنند.