ساحل‌زمین به بخش‌هایی از زمین اطلاق می‌شود که در کنار دریا یا اقیانوس قرار دارد.

ساحل‌زمین‌ها به مجموعه‌ای از زمین‌ها اطلاق می‌شود که در مجاورت سواحل قرار دارند.

کابل هم‌محور به کابل‌هایی اطلاق می‌شود که شامل یک هادی داخلی و یک هادی خارجی هستند که به هم محورند.

حرکت کُبرا یک حالت یوگا است که در آن فرد به سمت بالا خم می‌شود و شکل کبری را به خود می‌گیرد.

حرکات کبرا به انواع مختلف حالت‌های یوگایی اطلاق می‌شود که در آن‌ها شکل کبرا گرفته می‌شود.

کبری به نوعی مار سمی اطلاق می‌شود که به خاطر کلاهی که هنگام تهدید باز می‌کند، شناخته شده است.

کاکالورام‌ها، به معنای شخصی خودپسند و مغرور که به خود اهمیت زیادی می‌دهد.

سوسک معمولی، نوعی سوسک که در بسیاری از محیط‌ها و به ویژه در آشپزخانه‌ها زندگی می‌کند.

سوسک‌های معمولی، گروهی از سوسک‌ها که به طور گسترده در محیط‌های انسانی وجود دارند.

سوسک آمریکایی، نوعی سوسک بزرگ که در اقلیم‌های گرم و مرطوب زندگی می‌کند.

سوسک‌های آمریکایی، گروهی از سوسک‌های بزرگ که توانایی پرواز دارند و در اقلیم‌های گرم زندگی می‌کنند.

هندوانه، میوه‌ای است که در مناطق گرمسیری رشد می‌کند و برای تهیه بسیاری از غذاها و دسرها استفاده می‌شود.

نارگیل، میوه‌ای است که در مناطق گرمسیری رشد می‌کند و به ویژه برای تولید شکلات و روغن معروف است.

درخت نخل که میوه‌ای به نام نارگیل تولید می‌کند و معمولاً در نواحی گرمسیری یافت می‌شود.

چندین درخت نخل که به طور معمول نارگیل تولید می‌کنند و در نواحی گرمسیری رشد می‌کنند.

درختی بلند که میوه‌ای به نام نارگیل می‌دهد و عموماً در مناطق گرمسیری زندگی می‌کند.

چندین درخت نارگیل که در جوامع جزیره‌ای بسیار مورد استفاده و احترام هستند.

کتاب‌های باستانی و دست‌نویس که معمولاً شامل متن‌هایی به زبان‌های قدیمی هستند.

دانشجویان دختر و پسر که در یک دانشگاه یا کالج درس می‌خوانند.

کسی یا چیزی که از نظر مقام یا اهمیت برابر با دیگری است.

کسانی که از نظر مقام یا اهمیت برابر هستند.

وجود داشتن به‌طور همزمان با چیز دیگری، معمولاً بدون تضاد.

به‌طور همزمان وجود داشتن در یک زمان یا مکان.

وجود همزمان و هماهنگ با چیزهای دیگر.

همزیستی به معنای وجود همزمان دو یا چند موجودیت است که به طور مستقل اما در تعامل با یکدیگر عمل می‌کنند.

همزیستی‌ها به تعدادی از وجودهای همزمان و مکمل اطلاق می‌شود که در یک بستر خاص با هم تعامل دارند.

هم‌وجود به معنای حضور همزمان دو یا چند چیز به طوری که هیچ‌یک از دیگری حذف نمی‌شود.

هم‌پوشان به معنای پوشاندن یا شامل شدن در یک زمینه یا حوزه مشترک است.

معرف به کسانی اطلاق می‌شود که در زمینه‌ خاصی دانش و بینش عمیقی دارند.

چرخ دنده‌ها به قطعات دایره‌ای شکل گفته می‌شود که برای انتقال حرکت و نیرو در ماشین‌آلات استفاده می‌شوند.

هم‌خانه‌ها، افرادی که به طور مشترک در یک مکان زندگی می‌کنند.

هم‌زیستی، زندگی مشترک به ویژه در یک مکان.

هم‌زیستی‌ها، وضعیت‌هایی که در آن افراد به طور مشترک در یک مکان زندگی می‌کنند.

آمفی‌تئاترها، ساختمان‌های بزرگ بیضی شکل برای نمایش‌های عمومی.

همبستگی‌ها، روابط گرامری بین کلمات و عبارات مربوط به یکدیگر.

دلشوره، احساس ناراحتی یا نگرانی به خصوص در زمان‌های پر استرس.

استعمار، فرآیند ورود و تسلط یک کشور به سرزمین‌های دیگر به منظور استثمار منابع و کنترل مردم آن سرزمین.

استعمارگران، افرادی که در فرآیند استعمار سرزمین‌های جدید به همراه فرهنگ و قوانین خود وارد منطقه‌ای می‌شوند.

رنگ‌آمیزی، فرآیند یا نتیجه رنگ کردن یا تغییر رنگ چیزی که می‌تواند شامل تغییر در ظاهر یا احساس آن باشد.

بازگشت کنندگان، افرادی که توانسته‌اند پس از تجربه‌هایی سخت یا ناکامی دوباره به موفقیت دست یابند.