anthribid
آنتربید، خانواده‌ای از سوسک‌ها که تنوع بالایی دارند.
anthribidae
آنتریبیدا، خانواده‌ای از سوسک‌ها که شامل انواع مختلفی از این حشرات می‌باشد.
anthryl
آنتریل، گروهی از ترکیبات شیمیایی که از ساختار آنتراکین مشتق شده است.
anthrylene
آنتریلن، ترکیبی که در زمینه شیمی آلی کاربرد فراوانی دارد.
anthriscus
آنتریسکوس، جنسی از گیاهان در خانواده چتریان که برخی از گونه‌های آن خوراکی‌اند.
anthrohopobiological
آنتروهوپوبیولوژیک، علمی که تعامل انسان‌ها و محیط زیست را در نظر می‌گیرد.
anthroic
آنترویک، به عوامل انسانی و تأثیرات آن بر محیط زیست اشاره دارد.
anthrol
تعریف کامل به فارسی: آنترولو به مطالعه ویژگی‌های انسانی، از جمله فیزیولوژی و رفتار آنها اشاره دارد.
anthrone
تعریف کامل به فارسی: آنتراون ترکیبی آلی است که در شیمی برای شناسایی و اندازه‌گیری کربوهیدرات‌ها به کار می‌رود.
anthrop
تعریف کامل به فارسی: آنتروپ به جنبه‌های مختلف انسان و جوامع انسانی اشاره دارد.
anthrophore
تعریف کامل به فارسی: آنتروپوره به ساختارهایی اطلاق می‌شود که در فرآیند رشد گیاهان به آنها کمک می‌کند.
anthropical
تعریف کامل به فارسی: آنتروپیک به جنبه‌های زیست‌محیطی و تأثیرات انسانی بر جهان اطراف اشاره دارد.
anthropidae
تعریف کامل به فارسی: آنتروپیده خانواده‌ای از پستانداران است که شامل انسان‌ها و میمون‌های بزرگ می‌شود.
anthropobiology
مردم‌شناسی زیست‌شناسی، شاخه‌ای از علم است که به بررسی تعاملات زیستی و فرهنگی انسان‌ها می‌پردازد.
anthropobiologist
مردم‌شناس زیست‌شناسی، فردی است که در زمینه مردم‌شناسی زیست‌شناسی تحقیقات می‌کند.
anthropocentrically
به طور انسان‌محور، به روشی اشاره دارد که تمرکز بر انسان و نیازهای او دارد.
anthropocentricity
انسان‌محوری به تمایل یا نگرشی اشاره دارد که انسان را در مرکز جهان قرار می‌دهد و حقوق سایر موجودات را نادیده می‌گیرد.
anthropocentrism
انسان‌محوری به نوعی نگرش در فلسفه و زیست‌شناسی اشاره دارد که انسان را بالاتر از سایر موجودات قرار می‌دهد.
anthropoclimatology
علم آب‌وهوای انسان‌محور به بررسی تأثیر فعالیت‌های انسانی بر تغییرات آب و هوا می‌پردازد.
anthropoclimatologist
انسان اقلیم‌شناس، شخصی که تأثیرات انسانی بر اقلیم و تغییرات آن را مطالعه می‌کند.
anthropocosmic
انسان کیهانی، توصیف‌کننده دیدگاه‌هایی که به ارتباطات انسانی و کیهانی اشاره دارد.
anthropodeoxycholic
آنتروپودئوکسی‌کولیک، یک اسید صفراوی که در بدن انسان‌ها تولید می‌شود.
anthropodus
آنتروپودوس، جنس یا گروهی از گونه‌های اجداد انسان در دوران‌های گذشته.
anthropogenesis
آنتروپوجنز به فرآیند شکل‌گیری و تکامل انسان‌ها اشاره دارد.
anthropogenetic
آنتروپوژنتیک به عوامل مرتبط با تکامل انسانی اشاره دارد.
anthropogenist
انسان‌شناس، فردی است که به مطالعه تأثیرات انسانی بر طبیعت و محیط زیست می‌پردازد.
anthropogenous
انسان‌زا، به مراحل یا فرآیندهایی اشاره دارد که به وسیله فعالیت‌های انسانی ایجاد شده‌اند.
anthropogeographer
جغرافی‌دان انسانی، فردی است که به مطالعه ارتباطات و تعاملات انسانی با محیط زیست می‌پردازد.
anthropogeography
جغرافیای انسانی، علم بررسی تعاملات انسانی با محیط‌های جغرافیایی است.
anthropogeographic
جغرافیای انسانی، به مطالعه روابط و تأثیرات انسانی بر روی بسترهای جغرافیایی و زیست‌محیطی اشاره دارد.
anthropogeographical
جغرافیای انسانی به مطالعه اثرات فعالیت‌های انسانی بر بسترهای جغرافیایی اشاره دارد.
anthropoglot
انسان‌زبان‌شناس، فردی که به مطالعه زبان‌های انسانی و آنها می‌پردازد.
anthropogony
انسان‌شناسی، مطالعه‌ی منشأ و شکل‌گیری انسان‌ها.
anthropography
انسان‌نگاری، مطالعه و ثبت فرهنگ‌های مختلف انسانی.
anthropographic
انسان‌نگاری، مرتبط با مطالعه فرهنگ‌ها و جوامع انسانی.
anthropoidal
انسان‌نما، اشاره به ویژگی‌هایی که به انسان شباهت دارد.
anthropoidea
انسان‌نمادار، زیر گروهی از پستانداران که شامل میمون‌ها و انسان‌ها می‌شود.
anthropoidean
انسان‌نما، به میمون‌ها و انسان‌ها اطلاق می‌شود که به خاطر ویژگی‌های فیزیکی و تکاملی خود مشابهت‌های زیادی دارند.
anthropol
آنتروپول به زمینه‌ای از مطالعات انسان‌مدار اشاره دارد که در آن فرهنگ‌ها و رفتارهای انسانی تحلیل می‌شوند.
anthropolater
انسان‌پرست به کسی اطلاق می‌شود که به اصول و ارزش‌های انسانی اعتقاد دارد و آنها را مقدس می‌شمارد.