antonio
نامی مردانه که در فرهنگهای مختلف معنای خاصی دارد و در بین افراد مشهور رایج است.
antonomasy
در زبانشناسی، استفاده از نام خاص بهجای نام عمومی یا برعکس برای نشان دادن ویژگی خاص یا شناختهشده یک شخص یا چیز.
antonomastic
مربوط به استفاده از نامهای خاص بهعنوان نامهای عمومی برای تأکید بر ویژگیهای خاص.
antonomastical
دارای ویژگی انتونوماسی، اشاره به نامهای خاص بهمنظور تأکید بر ویژگیهای خاص.
antonomastically
به شیوهای که نام خاصی بهجای نام عمومی برای تأکید استفاده شود.
antonovics
خانوادهای که معمولاً مرتبط با دستاوردهای خاص یا علمی است.
antorbital
منطقهای در ساختار جمجمه که به آنترومهای بینی اشاره دارد.
antozone
آنتوزون، مادهای شیمیایی که ممکن است در فرآیندها و محیط های خاصی استفاده شود.
antozonite
آنتوزونیت، مادهای معدنی که در برخی مکانها وجود دارد و ویژگیهای خاصی دارد.
antproof
ضد مورچه، به معنای جلوگیری از ورود یا تأثیر مورچهها بر روی چیزی.
antral
آنترال، مربوط به ناحیهای در معده یا دیگر ارگانها که در فرایندهای خاصی فعالیت دارد.
antralgia
آنتراژی، اصطلاحی پزشکی که به درد در ناحیه آنترال اشاره دارد.
antre
اتاقک، به معنای فضایی بزرگ و توخالی در داخل یک جسم، مانند غار.
antres
آنتراس، غارهای عمیق و زیرزمینی که در کوهها یا مناطق طبیعی وجود دارد.
antrin
آنترین، اصطلاحی که در پزشکی و آناتومی برای توصیف خصوصیات خاص بدن به کار میرود.
antritis
آنترایتس، التهاب آنترا در معده یا هر بخشی از بدن که به نام آنتر شناخته میشود.
antrocele
آنتروسل، حفره یا بخش توخالی که در آنترا یا نقاط مشابه ایجاد میشود.
antronasal
آنترونازال، اصطلاحی که به ارتباطات بین آنترا و حفره بینی اشاره دارد.
antrophore
آنتروفر، ساختاری که باعث پشتیبانی از ویژگیهای خاص آناتومیکی میشود.
antrophose
آنتروفوز، سازگاری یا تغییرات در موجودات زنده به منظور بقا در شرایط محیطی.
antrorse
آنتروس، به معنی رشد به سمت بالا، معمولاً در مورد شاخههای گیاهان به کار میرود.
antrorsely
آنتروسلی، به معنی به صورت رو به بالا، معمولاً در توصیف نحوه چینش برگها به کار میرود.
antroscope
آنتروسکوپ، ابزاری برای مشاهده ساختارهای داخلی و رفتار مورچهها.
antroscopy
آنتروسکوپی، مطالعه لانههای مورچهها و رفتارهای اجتماعی آنها.
antrostomus
آنتروسوموس، جنس خاصی از پرندگان با ویژگیهای خاص.
antrotympanic
آنتروتیپانیک به ناحیه مربوط به ارتباطات بین آنترو و تمپان در گوش اشاره دارد.
antrotympanitis
آنتروتیپانیت به التهاب در ناحیه آنترو و تمپان گوش اطلاق میشود.
antrotome
آنتروتوم ابزاری است که برای برش در ناحیه آنترو در جراحی گوش به کار میرود.
antrotomy
آنتروتومی به عمل جراحی برای دسترسی به ناحیه آنترو در گوش گفته میشود.
antroversion
آنتروورژن به تمایل یا گرایش به سمت جلو یا داخل یک ساختار در بدن اشاره دارد.
antrovert
آنتروورت به حالت یا وضعیتی از یک ساختار آناتومیکی اشاره دارد که به سمت داخل و جلو قرار دارد.
antrums
آنتروم، حفرهای درون استخوان است که معمولاً در جمجمه یافت میشود و به طور خاص در عملهای آناتومیکی و فیزیولوژیکی اهمیت دارد.
antrustion
آنتروستین شخصی است که در سیستمهای اجتماعی قدیم به عنوان حامی و وفادار برای مالکین یا مقامات شناخته میشده است.
antrustionship
آنتروستیشیپ به رابطهای اشاره دارد که در آن تعهدات و وفاداریها بین ارباب و پیروانش برقرار میشود.
antship
آنتشیپ به وضعیت یا حالت عضوی از یک کلونی مورچه و انواع قوانین اجتماعی مربوط میشود.
antshrike
آنتشرایک به خانوادهای از پرندگان اشاره دارد که عمدتاً در مناطق گرمسیری زندگی میکنند و به تغذیه از حشرات مشهورند.
antsigne
آنتساین به الگوهای رفتاری اشاره دارد که در تشکیلات اجتماعی و تعاملات مورچهها مشاهده میشود.
antthrush
آنتتروس، نوعی پرنده است که بهویژه در جنگلهای بارانی زندگی میکند و غالباً به خاطر صدای خاصش شناخته میشود.
antu
آنتو، نامی است که میتواند به افراد یا شخصیتهای خاص اشاره داشته باشد.
antum
آنتوم، اصطلاحی است که ممکن است در متون علمی و تاریخی به کار رود.