apogamous
آپُگاموس به صفاتی اطلاق میشود که در آن موجودات بدون باروری جنسی تولید مثل میکنند.
apogamously
به شیوهای اشاره دارد که در آن گیاهان بدون باروری جنسی رشد و تولید مثل میکنند.
apogeal
در ارتباط با اوج یک مدار، به جایی که یک جسم در دورترین نقطه از جرم دیگری قرار دارد، اشاره دارد.
apogean
به فاصلهای در مدار اشاره دارد که در آن یک جسم به دورترین نقطه از جرم مرکزی میچرخد.
apogeic
به نقاط مختلف در مداری که از مرکز جرم به دور است، اشاره دارد.
apogeny
آپوجنی به معنی توسعه بدون مرحله لاروال است و معمولاً در برخی از گونهها مشاهده میشود.
apogenous
آپوجنی به حالتی اطلاق میشود که در آن موجودات به طور مستقیم از تخم به بزرگسال تبدیل میشوند.
apogeotropic
آپوجئوتروپیک به حالتی اطلاق میشود که رشد موجودات در جهت مخالف نیروی جاذبه صورت گیرد.
apogeotropically
به طور آپوجئوتروپیک به حالت رشدی اطلاق میشود که در آن موجودات در جهت مخالف نیروی جاذبه رشد میکنند.
apogeotropism
آپوجئوتروپیزم به ویژگی رشدی اطلاق میشود که موجودات به طور طبیعی در جهت مخالف نیروی جاذبه رشد کنند.
apogon
آپوجون به نوعی ماهی گفته میشود که به خاطر ویژگیهای خاصش معروف است.
apogonid
اپوگونی به خانوادهای از ماهیهای دریایی اطلاق میشود که به دلیل خصوصیات خاص خود شناخته میشوند.
apogonidae
خانوادهای از ماهیها که شامل انواع مختلف ماهیهای کوچک دریایی است.
apograph
اپوگراف به معنای کپی یا نسخهای از یک سند مکتوب است که با هدف نگهداری از اطلاعات آن تهیه میشود.
apographal
حمل به معنای مربوط به نسخهبرداری یا کپی کردن متون و اسناد اصلی است.
apographic
به معنای روش یا تکنیکهایی که مربوط به کپیبرداری یا نسخهبرداری متون است.
apographical
به صفتی اشاره دارد که توصیف کننده ویژگیها و خصوصیات کپی یا نسخه متون است.
apoharmine
نوعی ترکیب شیمیایی که به عنوان یک آلکالوئید در برخی گیاهان یافت میشود و تحقیقات در مورد اثرات روانی آن در حال انجام است.
apohyal
منطقه یا ساختاری در آناتومی که در برخی موجودات زنده یافت میشود و نقش خاصی دارد.
apoidea
یک سوپر خانواده از حشرات که شامل زنبورها و زنبورهای دیگر است و به گردهافشانی گیاهان کمک میکند.
apoikia
به معنای تأسیس یا ایجاد کلونی در مکانهای جدید، بخصوص در زمینههای تاریخی و اجتماعی.
apoious
به خصوصیتهای غیرمعمول یا منحصر به فرد در برخی ترکیبات و مواد اطلاق میشود.
apoise
به معنای حفظ تعادل یا عدم افتادن چیزی در نقطهای خاص.
apojove
آپوجو، اصطلاحی در فیزیک و نجوم که به نقطهای خاص در یک مدار بیضوی یا نیروهای مرتبط اشاره دارد.
apokatastasis
آپوکاتاستاسیس، مفهومی در الهیات که به آشتی جهانی و بازسازی کل جهان اشاره دارد.
apokatastatic
آپوکاتاستاتیک، نظریهای که به بازسازی و تجدید کامل در اندیشههای مختلف اشاره دارد.
apokrea
آپوکرا، یک جشن سنتی که شامل جشنها و خوردن غذای خاص در برخی فرهنگها میباشد.
apokreos
آپوکریوس، جشنی که آغاز دوره روزهداری را اعلام میکند و شامل سنتهای خاصی میباشد.
apolarity
آپولاریته، به حالتی اطلاق میشود که در آن یک مولکول فاقد قطب است و این حالت تأثیراتی در واکنشهای شیمیایی دارد.
apolaustic
آپولاستیک به معنای بیپروا نسبت به لذت و خوشی در زندگی است.
apolegamic
آپولگامیک به معنای انتقاد یا چالش سنتها و قواعد موجود است.
apolysin
آپولیسین به معنای مادهای است که موجب مرگ سلولی میشود.
apolysis
آپولیسس به معنی تخریب یا لک شدن سلولها به دلیل فرایندهای زیستی است.
apolista
آپولیست به شخصی اطلاق میشود که به دنبال لذتها و تجربیات خوشایند در زندگی است.
apolistan
آپولیستان به معنای جستجوی لذت و شادی بیشتر در زندگی است.
apolitically
به شکل غیرسیاسی، به معنای پرهیز از هرگونه گرایش سیاسی یا جانبداری در مباحث یا نظرها.
apolytikion
آپولیتیکیون، دعای خاصی که در کلیسا برای قدیسان و جشنها خوانده میشود.
apollinarianism
آپولیناریانیسم، مکتب فکری که بر این باور است که مسیح طبیعت الهی دارد و نفس انسانی او را شامل نمیشود.
apolline
آپولینی، مرتبط با آپولو، نماد زیبایی، نظم و عقل؛ در مقابل دیونیزی شماره میشود.
apollinian
آپولینی، مرتبط با زیبایی و نظم، معمولاً در هنر و ادبیات به معنی تأکید بر ساختار و وضوح است.