bathymetrical
bathymetrical به معنای مربوط به اندازهگیری عمق و ویژگیهای زیر آب و تحلیل دادههای مربوط به آن است.
bathymetrically
باتیمتریکی، به روشهای اندازهگیری و نقشهبرداری عمق آبها اشاره دارد.
bathinette
وان حمام کوچک طراحی شده برای شستشوی نوزادان.
bathyplankton
پلانکتونهای آبهای عمیق که در سطح دریا ناپایدار هستند.
bathyscape
وسیلهای برای اکتشاف در اعماق اقیانوس که میتواند فشارهای زیاد را تحمل کند.
bathyscaph
نوعی زیردریایی برای تحقیقات در اعماق اقیانوس.
bathyseism
زلزلهای که در عمق اقیانوس رخ میدهد و به طور خاص بر روی ساختارهای اقیانوسی تأثیر میگذارد.
bathysmal
مربوط به یا ناشی از عمق بزرگی در دریا.
bathysophic
شاید به دانش عمیق و درک از دریاها و اقیانوسها اشاره داشته باشد.
bathysophical
مرتبط با دانش یا بینش عمیق درباره دریاها و اقیانوسها.
bathythermogram
دستگاهی که دما را در عمقهای مختلف اقیانوس اندازهگیری میکند.
bathkol
بثکل، فرم سنتی آوازخوانی در برخی فرهنگها که معمولاً در مراسمهای خاص اجرا میشود.
bathless
بدون آب یا حمام، وضعیتی که در آن به آب یا روشهای مرسوم حمام کردن دسترسی نیست.
bathman
بثمن، فردی که در حمام یا مجموعههای آبگرم مسئول نظافت و آمادهسازی است.
bathmic
بثمیک، مربوط به تجربههای آرامشبخش و درمانی در آب یا حمام.
bathmism
بثمیسم، فلسفه یا حرکتی که به اهمیت ریشههای معنوی و فرهنگی آب میپردازد.
bathmotropic
بثموتروپیک، اصطلاحی در زیستشناسی که به واکنشهای ارگانیسمها در برابر آب اشاره دارد.
bathmotropism
باتموتروپیسم، نوعی پاسخ growth (رشد) گیاه به رطوبت است که در آن رشد به سمت منابع رطوبت متمرکز میشود.
bathochromatic
باتوکروماتیک به معنای تغییر رنگ یک ماده به دلیل کاهش انرژی است.
bathochromatism
باتوکروماتیسم، پدیدهای است که در آن جذب نور توسط یک ماده افزایش مییابد و به سمت طول موجهای بلندتر جابجا میشود.
bathochrome
باتوکروم، مادهای که وقتی در حلال حل میشود، به دلیل تغییر در انرژی یا پیوندها، رنگ آن تغییر میکند.
bathochromy
باتوکرومی به معنای تغییر رنگ در هنگام جذب نور و تأثیرات آن بر روی مواد مختلف است.
bathoflore
باتوفلور به مجموعهای از موجودات آبزی و گیاهان گفته میشود که در عمقهای زیاد و نور کم زندگی میکنند.
bathofloric
منطقهای در زیر آب که دارای گیاهان و زندگی گیاهی متنوع است.
batholite
تودهای بزرگ از سنگی آتشفشانی که به آرامی در زیر سطح زمین شکل میگیرد.
batholithic
مربوط به تودههای بزرگ سنگ آتشفشانی که زیر سطح زمین قرار دارند.
batholitic
مربوط به خصوصیات باطولیتها و سنگهای آتشفشانی بزرگ.
bathomania
وسواس و علاقه شدید به حمام و تجربههای مربوط به آن.
bathometer
دستگاهی برای اندازهگیری عمق آب در دریا یا دریاچه.
bathometry
باتومتری به علم اندازهگیری عمق آب در دریاها و اقیانوسها اطلاق میشود.
bathool
باتول به نوع خاصی از ماهی اشاره دارد که در برخی مناطق شکار میشود.
bathophobia
باتوفوبیا به ترس شدید از آبهای عمیق اشاره دارد.
bathorse
باتورس به نوعی از اسبها اشاره دارد که در کارهای مرتبط با آب به کار میروند.
bathoses
باتوسها به استخرهای کوچک و کم عمق اشاره دارد که ممکن است در طبیعت یافت شوند.
bathroomed
به معنای بازسازی یا افزودن الحمام به یک ساختمان است.
bathroot
باث روت، نوعی گیاه دارویی که به طور سنتی برای درمان بیماریها و مشکلات بهداشتی به کار میرود.
bathtubful
وان پر از آب، به حدود مقدار آبی که یک وان میتواند نگه دارد اشاره دارد.
bathukolpian
سبک زندگی که بر بهبود تمامی جنبههای زندگی انسان تمرکز دارد و معمولاً شامل سلامت جسمی و روحی میشود.