beebees
بیبیها موجودات کوچکی هستند که مردم آنها را به عنوان حیوان خانگی نگهداری میکنند.
beebreads
بیبریدها، شیرینیها یا نانهای خوشمزهای هستند که معمولاً با عسل تهیه میشوند.
beechdrops
بیچدرآپها، گیاهان خاصی هستند که معمولاً در جنگلهای راش میرویند.
beechen
بیچن، صفتی است که به درختان راش اطلاق میشود و به چوب سخت آنها اشاره دارد.
beecher
بیچر، نوعی درخت از خانواده فندق، معمولاً در مناطق معتدل رشد میکند.
beechy
بیچی به معنی مربوط به درختان بیچ است، معمولاً به نرمی یا لطافت اشاره دارد.
beechier
بیچیتر به معنای بیشتری از ویژگیهای مربوط به درختان بیچ است.
beechiest
بیچیترین به معنای حداکثر ویژگیهای مربوط به درختان بیچ است.
beechwoods
جنگلهای بیچ به مجموعهای از درختان بیچ اطلاق میشود، که فضای سرسبزی ایجاد میکنند.
beedged
بیاجید به معنای مرز یا حاشیهدار با گلها یا گیاهان دیگر است.
beedom
بهدوم، به معنای سرزمین یا قلمرو یک نوع موجود افسانهای است.
beefalos
بیفالو، حیوانی است که از ترکیب گاو و بوفالو به وجود آمده است.
beefer
بیفر، اصطلاحی است برای توصیف فردی که به مصرف زیاد گوشت گاو علاقه دارد.
beefers
بیفریها، به افرادی اطلاق میشود که به مصرف زیاد گوشت گاو علاقهمند هستند.
beefhead
بیفهد، اصطلاحی است برای توصیف فردی که احمقانه رفتار میکند.
beefheaded
بیفهد، به معنای فردی که معمولا احمقانه عمل میکند.
beefily
به معنای با قدرت، با اعتماد به نفس و یا با رویکرد قوی در کلام یا رفتار.
beefin
به معنای اختلاف یا درگیری میان دو نفر معمولاً به خاطر یک موضوع ناچیز.
beefiness
به معنای مقدار یا حالت چربی و قدرت، به ویژه در غذا یا اندام.
beefish
به معنای شبیه به گوشت گاو، معمولاً برای اشاره به غذا یا بافت استفاده میشود.
beefishness
به معنای حالت یا کیفیتی که شبیه به گوشت گاو است و معمولاً در غذاها توصیف میشود.
beefless
به معنای بدون گوشت گاو، معمولاً برای توصیف غذاهای گیاهی یا غیر گوشتی استفاده میشود.
beeflower
گل گاو زبان، نوعی گل که به طور معمول در بهار شکوفه میزند و اغلب در باغها یافت میشود.
beeftongue
زبان گاو، غذایی که از زبان گاو تهیه میشود و معمولاً شامل پروتئین بالا است.
beegerite
بیجرایت، یک نوع ماده معدنی که بهویژه در سنگهای آتشفشانی وجود دارد.
beehead
سر زنبور، بخش مهمی از بدن زنبور که برای شناسایی و طبقهبندی گونهها به کار میرود.
beeheaded
احساس گنگی یا سردرگمی، به ویژه در مواجهه با اخبار ناگوار.
beeherd
زنبوردار، کسی که به پرورش و نگهداری زنبورها میپردازد.
beehouse
خانه زنبور، مکانی برای نگهداری زنبورها به منظور تولید عسل و دیگر محصولات زنبور عسل.
beeyard
محل نگهداری کندوهای زنبور، جایی که زنبورداران زنبورها را پرورش میدهند.
beeish
ویژه زنبور، برای اشاره به خصوصیات یا ویژگیهایی که به زنبورها یا پرورش آنها مربوط میشود.
beeishness
ویژگی زنبورداری، شانسی که به رفتار یا شیفتگی به زنبورها و طبیعت اشاره دارد.
beek
کندو، اصطلاحی در برخی از مناطق برای اشاره به ساختار نگهداری زنبورها.
beekite
زنبوردار، فردی که فعالیت زنبورداری انجام میدهد و با زنبورها کار میکند.
beekmantown
بیکمنتاون، نام یک مکان یا جامعه در ایالات متحده آمریکا، که معمولاً به آن به عنوان یک محل سکونت ساده و کوچک اشاره میشود.
beelbow
بیلبو، اصطلاحی غیررسمی برای اشاره به آسیبهای جزئی آرنج، به خصوص در حین فعالیتهای ورزشی.
beele
بیل، اشاره به یک نوع گل نادر و زیبا که در طبیعت رشد میکند.
beelike
شبیه زنبور، به خصوص در اشاره به ویژگیهای ظاهری یا رفتار حشراتی که شبیه زنبور هستند.
beelol
بیلول، اصطلاح غیررسمی برای اشاره به اشتباهاتی که باعث خنده میشوند.
beelzebub
بیلزباب، نامی که به یک موجود شیطانی در ادبیات و فرهنگهای مختلف اشاره دارد.