alder
درخت آلدِر درختی است که در مناطق مرطوب رشد کرده و معمولاً در مناطق شمالی وجود دارد.
alder buckthorn
آلدر باکتورن نوعی درختچه است که به خاطر خواص دارویی و زینتی‌اش شناخته می‌شود.
alderfly
آلدرفلای حشره‌ای است که در مناطق آب شیرین وجود دارد و مرحله لارو آن در آب زندگی می‌کند.
alderman
آلدربان، یک مقام منتخب محلی است که مسئولیت‌های سیاسی و نمایندگی در یک حوزه خاص از شهر را بر عهده دارد.
alderperson
آلدربرسون، یک عنوان عمومی برای افرادی است که در پست‌های مشابه آلدربان عمل می‌کنند و مسئولیت‌های سیاسی محلی دارند.
alderwoman
آلدربان زن، یک نماینده منتخب زن در سطح محلی است که مسئولیت‌های سیاسی خاصی دارد.
al desko
آلدسکو یک اصطلاح غیررسمی است که به معنای خوردن یا انجام کار در محل کار، معمولاً در میز کار است.
aldicarb
آلدیکارب یک نوع آفت‌کش است که در کشاورزی برای کنترل آفات استفاده می‌شود.
aldine
آلدین، نوعی سبک چاپ است که به خاطر وضوح و زیبایی‌اش شناخته می‌شود.
aldis lamp
لامپ آلدیس نوعی منبع نور است که در عکاسی و دیگر کاربردهای روشنایی برای تولید نوری قوی و متمرکز استفاده می‌شود.
aldol
آلدول ترکیبی شیمیایی است که از ترکیب دو کربونیل (مانند آلدئیدها یا کتون‌ها) به دست می‌آید و در واکنش‌های مختلف شیمیایی شرکت می‌کند.
aldosterone
آلدسترون هورمونی است که توسط غده فوق کلیوی تولید می‌شود و نقش اساسی در تنظیم فشار خون و تعادل الکترولیت‌ها در بدن دارد.
aldosteronism
آلدسترونیسم به حالتی اطلاق می‌شود که در آن مقدار آلدسترون در بدن بیش از حد طبیعی است و می‌تواند مشکلاتی در فشار خون و تعادل الکترولیت‌ها ایجاد کند.
aldrin
آلدرین یک نوع آفت‌کش است که به دلیل سمیت آن و تاثیرات منفی بر سلامت انسان و محیط زیست مدت‌هاست که استفاده از آن محدود شده است.
a lead foot
عبارتی عامیانه که به افرادی اطلاق می‌شود که تمایل به رانندگی با سرعت زیاد دارند.
a leap in the dark
گامی ناشناخته و بدون اطمینان که معمولاً در شرایط خطرناک یا پر از ریسک انجام می‌شود.
alec
یک نام خاص، معمولاً برای مردان، معمول است که در کشورهای انگلیسی‌زبان استفاده می‌شود.
alecost
کلمه‌ای که به معنای هزینه، به‌خصوص در زمینه خدمات یا کالا به کار می‌رود.
alembicated
به معنای استفاده از زبانی پیچیده و مبهم که ممکن است به سادگی قابل فهم نباشد.
a leopard can't change his spots
این عبارت به این معناست که افراد نمی‌توانند طبیعت واقعی خود را تغییر دهند.
aleph
حرف اول الفبای عبری و همچنین نشانی در ریاضیات برای بی‌نهایت.
aleppo gall
کف علف حلب، نوعی گال است که بر روی درختان خاصی رشد می‌کند و معمولاً به عنوان ماده‌ای دارویی شناخته می‌شود.
alerce
درخت آلسرس، درختی است که به دلیل طول عمر بسیار طولانی و چوب با کیفیت آن مشهور است.
alertness
هوشیاری به حالت بیداری و آمادگی ذهنی برای واکنش به محرک‌ها اطلاق می‌شود.
alethic
علتی به مفهوم ضرورت و امکان در زبان‌شناسی و منطق اشاره دارد.
aleurone
آلورون، لایه‌ای پروتئینی است که به غلات کمک می‌کند تا ارزش غذایی خود را حفظ کنند.
aleut
آلیوت، نام یک گروه از مردم بومی که در جزایر آلیوت واقع در جنوب آلاسکا زندگی می‌کنند و همچنین به زبان و فرهنگ آن‌ها اشاره دارد.
a level
A level، یک مدرک آموزشی است که معمولاً در دو سال آخر دبیرستان در انگلستان و ولز گرفته می‌شود و برای ورود به دانشگاه استفاده می‌شود.
a level playing field
زمین بازی برابر، به وضعیتی اشاره دارد که همه افراد یا گروه‌ها فرصت‌های یکسانی برای رقابت دارند.
alevin
آلوین، مرحله ابتدایی زندگی ماهی‌هایی مانند سالمون است که در مدت کوتاهی پس از هچ شدن وجود دارند و به شکل نوزادان کوچک هستند.
alewife
آلوایف، نوعی ماهی از خانواده ساردین‌ها است که در آب‌های شور زندگی می‌کند و برای تخم‌گذاری به آب‌های شیرین مهاجرت می‌کند.
alexanders
آلکساندرها، نوعی گیاه خوراکی هستند که در مناطق مرطوب می‌رویند و در آشپزی به عنوان طعم‌دهنده استفاده می‌شوند.
alexander technique
تکنیکی برای آموختن کنترل بهتر بر روی بدن و حرکت، به‌ویژه در مورد بهبود وضعیت بدن و کاهش استرس.
alexandrian
منسوب به اسکندریه یا افراد و کارهای مرتبط با آن، به ویژه در زمینه‌های علم و ادبیات.
alexandrine
شعر با ساختاری خاص که معمولاً از دوازده سیلاب تشکیل شده است و در ادبیات فرانسه محبوب است.
alexandrite
یک سنگ قیمتی نادر که معمولاً در شرایط مختلف نور به رنگ‌های متفاوتی دیده می‌شود.
alexia
اختلالی در پردازش کلام که به موجب آن فرد قادر به خواندن نیست، با وجود داشتن توانایی‌های دیگر در زبان.
alexithymia
وضعیتی که در آن فرد نمی‌تواند احساسات خود را تشخیص دهد یا بیان کند.
alexithymic
الکسی تایمیک به حالت یا وضعیتی گفته می‌شود که فرد قادر به شناسایی و بیان احساسات خود نیست.
alf
آلف به عنوان یک شخصیت خیالی در یک سریال تلویزیونی معرفی می‌شود.