alienor
آلینور به فردی اطلاق می‌شود که مالکیتی را به دیگری منتقل می‌کند.
aliform
بال‌مانند، به معنای داشتن شکلی شبیه بال.
alight
پیاده شدن، در واقع به معنای نزول از یک وسیله نقلیه یا روشنی گرفتن از آتش.
alight on
به چیزی رسیدن یا به جایی فرود آمدن.
a light touch
لمس سبک، به معنی استفاده ار روش ملایم و بدون فشار.
alike
شبیه، مشابه یا یکسان در ویژگی‌ها و صفات.
a likely story
عبارت کنایه‌آمیز به معنای نداشتن اعتماد به چیزی که به نظر نادرست می‌رسد.
alimentary canal
مجرای گوارشی یا سیستم گوارش که شامل دهان، مری، معده و روده‌ها می‌باشد.
alimony
مبلغی که یکی از همسران به دلیل طلاق به دیگری پرداخت می‌کند.
a-line
مدل لباسی که در آن، دامن به صورت تدریجی از قسمت بالا به پایین گشاد می‌شود.
aliphatic
ترکیبات آلیفاتی، نوعی از ترکیبات آلی هستند که در آن‌ها زنجیره‌های کربنی خطی یا شاخه‌ای وجود دارد و معمولاً شامل هیدروژن و کربن هستند.
aliquot
علیکوت بخشی از یک کل است که به‌طور مساوی تقسیم شده است و معمولاً در آزمایش‌ها یا اندازه‌گیری‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
alisphenoid
استخوان الیسفنوئید، استخوانی در جمجمه انسان است که به استخوان اسفنویید مربوط می‌شود و در تشکیل پایه جمجمه نقش دارد.
aliterate
الیترات به افرادی اطلاق می‌شود که می‌توانند بخوانند اما به طور منظم این کار را انجام نمی‌دهند.
a little bird told me
عبارتی است که برای بیان این استفاده می‌شود که منبع اطلاعات نامشخص است و نمی‌خواهم آن را افشا کنم.
alive and kicking
عبارتی برای توصیف کسی که زنده و سالم است و به خوبی زندگی می‌کند.
alive and well
عبارتی برای بیان این که چیزی هنوز وجود دارد و در وضعیت خوبی است.
aliyah
علیه، هجرت یهودیان به سرزمین اسرائیل که به عنوان یک وظیفه دینی نیز شناخته می‌شود.
alizarin
یک رنگدانه طبیعی قرمز که از ریشه‌ی یک گیاه خاص به دست می‌آید.
alkahest
در شیمی قدیم، حلالی فرضی که می‌توانست هر ماده‌ای را حل کند.
alkalic
به مواد یا شرایطی اطلاق می‌شود که قلیایی هستند و pH بالایی دارند.
alkali feldspar
فلدسپار قلیایی، یکی از خانواده‌های فلدسپارها است که شامل میکروکلین و آلبیت می‌شود و در برخی سنگ‌های آذرین یافت می‌شود.
alkali metal
فلزات قلیایی، شامل لیتیوم، سدیم، پتاسیم، روبیدیوم، سزیم و فرانسیوم هستند که در گروه اول جدول تناوبی قرار دارند.
alkalimeter
آلکالی‌متر، ابزاری است که برای اندازه‌گیری میزان قلیایی یک محلول استفاده می‌شود.
alkalimetry
آلکالی‌متری، علم و تکنیک اندازه‌گیری و تجزیه و تحلیل جواب‌های باز در یک محلول است.
alkaline earth
فلزات قلیایی زمین به فلزات گروه دوم جدول تناوبی اطلاق می‌شود که شامل بریلیوم، منیزیم، کلسیم، استرانسیوم، باریم و رادیوم هستند.
alkalinize
قلیایی کردن، به معنای افزایش قلیایی بودن یک ماده، به ویژه در مورد آب یا خاک است.
alkalinized
قلیایی شدن، زمانی است که pH یک ماده به سمت قلیایی تغییر می‌کند.
alkalinizing
عملی که طی آن pH یک ماده به سمت قلیایی حرکت می‌کند.
alkalize
قلیایی کردن، به معنای افزایش pH یک ماده برای کاهش اسیدیت.
alkalized
محصولی که pH آن به حالت قلیایی درآمده باشد.
alkaloid
ترکیبات شیمیایی طبیعی که عمدتاً در گیاهان یافت می‌شوند و اثرات زیستی قوی دارند.
alkalosis
وضعیتی که pH خون به علت از دست رفتن اسید یا افزایش قلیایی افزایش می‌یابد.
alkane
آلکان، هیدروکربن‌های اشباع شده‌ای هستند که تنها از پیوندهای ساده بین اتم‌های کربن تشکیل شده‌اند.
alkanet
آلکنت، گیاهی است که از ریشه آن برای تولید رنگ قرمز استفاده می‌شود و معمولاً در رنگرزی و صنایع آرایشی کاربرد دارد.
alkene
آلکن‌ها هیدروکربن‌ هایی هستند که دارای یکی یا چند پیوند دوگانه بین اتم‌های کربن هستند.
alkyd
آلکید، نوعی رزین سنتزی است که معمولاً در رنگ‌ها و پوشش‌ها استفاده می‌شود.
alkyl
گروه آلکیل، گروهی است که به دلیل حذف اتم هیدروژن از آلکان به وجود آمده است.
alkylate
آلکیله کردن به فرایند افزودن گروه‌های آلکیل به مولکول‌های مختلف اشاره دارد.
alkylated
الکیل‌شده به معانی مشتقات یک ترکیب شیمیایی اشاره دارد که در آن گروه‌های الکیلی به آن اضافه می‌شوند.