foliary
فولیاری به ویژگی‌ها و خصوصیات مرتبط با برگ‌ها اطلاق می‌شود.
foliator
فولیاتور به دستگاهی اشاره دارد که برای ایجاد و ترتیب برگ‌ها یا شاخ و برگ‌ها استفاده می‌شود.
foliature
فولیچور به تمامی شاخ و برگ‌های یک گیاه یا محیط اطلاق می‌شود.
folic
فولیک به اسید فولیک اشاره دارد که نوعی ویتامین B است.
folie
فولی به شرایطی گفته می‌شود که افراد با هم یک اختلال روانی دارند.
folies
فولی، به معنی کارهای مفرح یا جنون‌آمیز هنری و سرگرمی است.
foliicolous
فولی‌کولوس، به معنی جاندارانی است که بطور اختصاصی بر روی برگ‌ها زندگی می‌کنند.
foliiferous
فولی‌فر، به معنی گیاهانی است که تولید برگ می‌کنند.
foliiform
فولی‌فرم، به معنی ساختارهایی است که شبیه به برگ می‌باشند.
folily
فولی، به معنی خنک، پر از حباب یا قشر کف است.
foliobranch
فولیوبانک، به معنی ساختارهایی با شاخه‌های برگ‌مانند در مرجان‌ها است.
foliobranchiate
فولیوبرانکیاته، به موجوداتی اطلاق می‌شود که دارای آبشش‌های شبیه به برگ می‌باشند و به‌ویژه در محیط‌های آبی زندگی می‌کنند.
foliocellosis
فولیوسلوزیس، به بیماری یا عارضه‌ای اطلاق می‌شود که باعث آسیب به برگ‌های گیاهان می‌شود.
folioed
فولیوه شده به مستنداتی اطلاق می‌شود که با دقت و زیبایی توضیح داده شده باشند.
folioing
فولیوه کردن به عمل مرتب کردن و سازماندهی اسناد در فرمت فولی به منظور نگهداری اشاره دارد.
foliolate
فولیوله دار به گیاهانی اطلاق می‌شود که دارای برگک‌های چندگانه در یک برگ هستند.
folioliferous
فولیولیفر به گیاهانی اطلاق می‌شود که دارای برگک‌ها در ساختار خود هستند.
foliolose
فولیولوس، به معنی داشتن برگ‌هایی است که به نظر می‌رسد از بخش‌های کوچکتر تشکیل شده‌اند، در گیاه‌شناسی به کار می‌رود.
foliosity
فولیوزیته، به تعداد یا کیفیت برگ‌ها یا ساختارهای شبیه برگ در یک گیاه اشاره دارد.
foliot
فولیوت، به نوعی بیم اشاره دارد که معمولاً در سازه‌های معمارانه و پل‌ها به کار می‌رود.
folious
فولیوس، به گیاهانی اشاره دارد که دارای برگ‌های زیادی هستند و معمولاً به طراوت و زیبایی مشهورند.
foliously
فولیوس، به طرز بیان یا نوشتاری اشاره دارد که به طور قابل توجهی از تصاویر و توصیفات مرتبط با گیاهان و طبیعت استفاده می‌کند.
foliums
فولیوم‌ها، به جمع برگ‌ها یا ساختارهای شبیه به برگ اشاره دارد که در گیاه‌شناسی به کار می‌رود.
folkboat
قایق فولک، نوعی قایق بادبانی کوچک و سنتی است که معمولاً برای تفریح و سفرهای کوتاه استفاده می‌شود.
folkcraft
فولک‌کرفت به هنرها و صنایع دستی مرتبط با فرهنگ‌های محلی و سنتی اشاره دارد.
folkfree
فولک‌فری به معنای آزاد بودن و عدم وابستگی به سنت‌ها و رسوم خاص فرهنگی است.
folkishness
فولکیشنس به خصوصیات و روحیات مرتبط با فرهنگ‌ها و سنت‌های محلی اشاره دارد.
folkland
فولک‌لند به سرزمین‌هایی اشاره دارد که فرهنگ‌ها و آداب و رسوم محلی در آن زنده است.
folklike
فولک‌مانند به ویژگی‌هایی اشاره دارد که با فرهنگ عامه و سنت‌های محلی در ارتباط است.
folklores
فولکلور به مجموعه‌ای از داستان‌ها، افسانه‌ها و اسطوره‌ها در فرهنگ‌های مختلف اشاره دارد که اغلب به صورت شفاهی منتقل می‌شوند.
folkloric
فولکلوریک به چیزهایی گفته می‌شود که به فرهنگ‌های بومی و سنت‌های آنها مربوط می‌شود.
folklorish
فولکلوریش به تصاویری یا ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که به فولکلور ربط دارد، اما ممکن است به‌طور کامل سنتی نباشد.
folklorism
فولکلوریسم به تلاشی برای بازسازی و احیای سنت‌ها و باورهای فرهنگی از گذشته اشاره دارد.
folklorist
فولکلوریست به فردی اطلاق می‌شود که به مطالعه و تحقیق در مورد فولکلور و سنت‌های فرهنگی می‌پردازد.
folkloristic
فولکلوریک به رشته‌ای از علم اشاره دارد که به مطالعه و تحلیل فولکلور می‌پردازد.
folklorists
فولکلوریست، فردی است که به مطالعهٔ فرهنگ‌های محلی، داستان‌ها، و سنت‌ها می‌پردازد.
folkmoot
فولکموت، مجمع یا جمعی از افراد برای بحث و تصمیم‌گیری در مورد مسائل اجتماعی و محلی.
folkmooter
فولکموتر، فردی که در سازماندهی و برگزاری رویدادهای اجتماعی و فرهنگی فعال است.
folkmoots
فولکموت‌ها، مجامع یا تجمعات اجتماعی هستند که برای بحث و تبادل نظر در مورد مسائل محلی تشکیل می‌شوند.
folkmot
فولک‌موت، یک گردهمایی سنتی برای به اشتراک‌گذاری داستان‌ها و حکایت‌ها است.