frameable
قابل قابگیری، به چیزی که میتوان آن را در قاب قرار داد اشاره دارد.
frameableness
قابل قابگیری بودن، توانایی شیئی برای قرار گرفتن در قاب.
frameae
فریما، اصطلاحی در هنر که به قاب آثار اشاره دارد.
frameless
بدون قاب، اصطلاحی است که به اشیائی اطلاق میشود که بدون هرگونه قاب و محدودیت ظاهری طراحی شدهاند.
frameshift
تغییر قاب، نوعی جهش ژنتیکی است که منجر به تغییر در توالی اسیدهای آمینه میشود.
framesmith
قابساز، فردی است که در ساخت قابها و چارچوبهای چوبی یا فلزی تخصص دارد.
frammit
فرامیت، اصطلاحی است که به اجزای خاصی در یک ماشین یا دستگاه اشاره دارد که ممکن است نیاز به تعمیر داشته باشند.
frampler
قابساز، ابزاری است که در ساخت یا مونتاژ انواع قابها مورد استفاده قرار میگیرد.
frampold
فرامپولد، سبک یا نوعی از هنر است که ویژگیهای خاصی مانند رنگهای جسورانه و اشکال پرجنبوجوش دارد.
franca
زبان فرانکا، زبانی است که برای ارتباط بین افرادی که زبان مادری متفاوتی دارند استفاده میشود.
francas
جمع زبان فرانکا، به چندین زبان اشاره دارد که به عنوان زبانهای بینالمللی استفاده میشوند.
frances
نامی زنانه که در کشورهای انگلیسی زبان رایج است.
franchisal
مربوط به حق امتیاز یا فرانچایز، به معنای سیستم و قوانین میان یک فرانچایزده و فرانچایزگیرنده.
franchisement
فرآیند اعطای اجازه به یک شخص یا شرکت برای استفاده از نام تجاری و سیستم یک کسبوکار دیگر.
francia
فرانسه یک کشور در غرب اروپا است که با تاریخ، فرهنگ و هنر غنی شناخته میشود.
francic
فرانسیگ یک گویش تاریخی متعلق به زبان فرانکی است که عمدتاً در دورههای مختلف استفاده میشده است.
francis
فرانسیس به معنای فردی است که نامش با شخصیتهای مذهبی و فرهنگی بزرگ مرتبط است.
francisc
فرانسیسک نامی است که به نوعی با نام فرانسیس مرتبط است.
francisca
فرانسیسکا نامی است که در تاریخ و فرهنگهای مختلف وجود دارد.
franciscanism
فرانسیسکانیسم یک جنبش مذهبی مبتنی بر آموزههای قدیس فرانسیس است.
francisco
فرانسیسکو، یک نام شخصی که به طور عمده در کشورهای اسپانیایی زبان استفاده میشود.
franciums
فرانسیومها، عناصری نادر و با ویژگیهای خاص در علم شیمی.
francois
فرانسیس، یک نام شخصی که به طور عمده در فرانسه استفاده میشود.
francolite
فرانکولیت، نوعی کانی نادر که عمدتاً از فلورین و کلسیم تشکیل شده است.
francomania
فرانکومانیا، علاقه یا ولع بسیار برای زبان و فرهنگ فرانسه.
francophil
فرانکوفیل، کسی که به شدت به فرهنگ و زبان فرانسوی علاقمند است.
francophilism
فرانکوفیلیسم به معنای عشق و تحسین فرهنگ و زبان فرانسوی است.
frangent
فرانژنت به معنای یک بخش یا خط است که منحنی یا شیء دیگری را قطع میکند.
frangi
گلهای فرانگی، از خانوادهٔ گلهای معطر است که در مناطق گرمسیری رشد میکند.
frangibility
فرنگیپذیری به معنای قابلیت شکستن یا آسیبپذیری بالا است.
frangibleness
شکنندگی به معنای درجهای از شکنندگی و آسیبپذیری یک شی است.
frangipanni
فرانگیپانی، درختی است که به خاطر گلهای معطر و زیبا مشهور است.
frangula
فرانگولا، گیاهی از خانواده ایپینا میباشد که اغلب در مناطق مرطوب و در کنار آبها یافت میشود.
frangulaceae
فرانگولاسی، خانوادهای از گیاهان است که شامل انواع مختلفی از درختچهها و درختان میباشد.
frangulic
فرانگولیک به خواص و ترکیبات مربوط به گیاهان خانواده فرانگولاسی اشاره دارد.
frangulin
فرانگولین ترکیبی شیمیایی است که از درختچه فرانگولا به دست میآید.
frangulinic
فرانگولینیک به مواد و ترکیبات شیمیایی مرتبط با فرانگولین اشاره دارد.
franion
فرانیون به یک نوع خاص از درختچههای خانواده فرانگولاسی اشاره دارد.
frankability
فرانکپذیری به معنای قابلیت صداقت و رکگویی در ارتباطات است.
frankable
فرانکپذیر به معنای قابلیت آشکار و مستقیم در بیان احساسات و نظرات است.