gamogenetical
گاموژنتیکی به جنبه‌های علمی مربوط به تولید گامت‌ها و تأثیرات آن بر وراثت و تولید مثل اشاره دارد.
gamogenetically
به شیوه‌ای که به جنبه‌های ژنتیکی تولید گامت‌ها اشاره دارد و فرآیندهای آن را توصیف می‌کند.
gamogeny
گامونی به فرایند توسعه و تکامل موجودات زنده از طریق ادغام گامت‌ها اشاره می‌کند.
gamogony
گاموگونی به فرایند تولید مثل در برخی موجودات اشاره دارد که می‌تواند شامل تقسیم غیرجنسی باشد.
gamolepis
گامولپیس به نوع خاصی از موجودات اشاره دارد که در طبقه‌بندی‌های علمی مشخص می‌شود.
gamomania
گامومانیا به حالت وسواس یا علاقه‌مندی شدید به گامت‌ها و تولید مثل اشاره دارد.
gamond
گاموند به مرحله‌ای از زندگی موجودات به ویژه در چرخه‌های بیولوژیکی اشاره دارد.
gamone
گامون به مواد شیمیایی اشاره دارد که برای تولید مثل و جذب گامت‌ها ضروری هستند.
gamont
گامونت به سلولی اشاره دارد که در تولید گامت‌ها نقش دارد و معمولاً دیپلوئید است.
gamopetalae
گاموپتاله به گروهی از گل‌ها اطلاق می‌شود که گلبرگ‌های آنها به هم چسبیده‌اند و یک ساختار واحد را تشکیل می‌دهند.
gamopetalous
گاموپتال به صفتی اطلاق می‌شود که به گلبرگ‌های آمیخته یا متصل اشاره دارد.
gamophagy
گاموفاژی به مصرف یا تغذیه از گل‌هایی که گلبرگ‌های آنها به هم چسبیده است، اطلاق می‌شود.
gamophagia
گاموفاژی به عمل تغذیه از گل‌های آمیخته یا متصل اشاره می‌کند.
gamophyllous
گاموفیلو به گیاهانی اطلاق می‌شود که برگ‌هایشان به صورت آمیخته یا متصل رشد می‌کند.
gamori
گاموری ممکن است به عنوان یک نام برای یک گل یا گیاه خاص استفاده شود.
gamosepalous
گاموسپالوس، به گل‌هایی اطلاق می‌شود که کاسه گل‌برگ‌های آن‌ها به هم جوش خورده‌اند.
gamostele
ساختار گاموستله به نوعی از ساختار بافت وعایی اطلاق می‌شود که در آن رگ‌های گیاهی به صورت خاصی مرتب شده‌اند.
gamostely
اصطلاح گاموستلی به ترتیب خاصی از بافت‌های وعایی در گیاهان اشاره دارد.
gamostelic
پیکربندی گاموستلیک به نوع آرایش خاص بافت‌های وعایی در گیاهان اشاره دارد که به رشد و شکل‌گیری آن‌ها کمک می‌کند.
gamotropic
گاموتروپیک به پاسخ‌های گیاهان به محرک‌های خارجی مانند نور اشاره دارد.
gamotropism
گاموتروپیسم به رشد یا حرکت گیاهان در پاسخ به محرک‌های محیطی اطلاق می‌شود.
gamphrel
گامفریل، اصطلاحی در معماری برای توصیف ساختارهایی که به صورت خاص طراحی می‌شوند.
ganam
گانام، آیینی که در فرهنگ‌های مختلف به‌منظور بزرگداشت سنت‌ها و آداب برگزار می‌شود.
ganancial
گانانسیال، ویژگی‌ای که به مالکیت مشترک زوجین اشاره دارد.
gananciales
گانانسیالیس به قوانین و مقرراتی اشاره دارد که به تقسیم دارایی‌ها مربوط می‌شود.
ganancias
گرا نسیاس به سود و درآمد حاصل از فعالیت‌های تجاری اشاره دارد.
ganapati
گاناپاتی، الهه هندی که به عنوان خدای موفقیت و خوشبختی شناخته می‌شود.
ganched
گانچ کردن به معنی محکم بستن یا قفل کردن چیزی است.
ganching
گانچ کردن به عمل محکم کرده یا قفل کردن اطلاق می‌شود.
ganderess
گاندریس به معنای مرغ غاز، اصطلاحی برای اشاره به یک غاز ماده است.
gandergoose
گاندربیله به معنای غاز نر و ماده در کنار هم است.
gandermooner
گاندرمونر به نژادی از غازها اشاره دارد که مشخصه‌های خاصی دارند.
ganderteeth
دندان‌های گاندردر به معنای دندان‌های خاص در غازها است.
gandertmeeth
گاندرتمیث، یک اصطلاح خاص فرهنگی که ممکن است به موضوعات خاص اشاره کند.
gandhara
گندارا، یک منطقه باستانی در شمال غرب هند که در تاریخ باستان به خاطر هنر و فرهنگ خود شناخته می‌شد.
gandharva
قندرو، در اساطیر هندو، موجوداتی آسمانی و موسیقی‌دان که به شادی و زیبایی مربوط می‌شوند.
gandhi
مهاتما گاندی، رهبر حرکتی برای استقلال هند و طرفدار مقاومت غیرخشونت‌آمیز.
gandhiism
گاندیسم، فلسفه‌ای که بر سیادت غیرخشونت و صداقت تأکید دارد.
gandhism
گاندیسم، اصول و ایده‌های مختلف مرتبط با فلسفه گاندی.
gandhist
گاندیست، نوعی پوشاک سنتی و محلی که معمولاً در مراسم‌های خاص استفاده می‌شود.