gandoura
گاندورا، نوعی لباس بلند و آزاد که معمولاً در خاورمیانه پوشیده میشود.
gandul
گندول به معنای کسی است که از انجام کارها بازمیماند یا تنبلی میکند.
gandum
گندم، گیاه علفی که برای تأمین غلات استفاده میشود.
gandurah
گندوره، نوعی خوراکی یا غذایی که در مراسم خاص تهیه میشود.
gane
گانه، ابزاری تیز و برنده که در کارهای دستی و صنایع دستی استفاده میشود.
ganev
گانو، نام یک پرنده خاص که به خاطر زیباییاش معروف است.
ganevs
گانوها، جمع کلمه گانو، اشاره به چندین پرنده از این نوع دارد.
ganga
رود گنگ، یکی از بزرگترین و مقدسترین رودها در هند به شمار میآید.
gangamopteris
گنگاموپتریس، یک نوع گیاه باستانی که در دورانهای گذشته روی زمین میروئید.
gangan
گنگان، یک بازی محلی و سنتی که در بعضی فرهنگها رایج است.
gangava
گنگاوا، درختی با گلهای زیبا که در آب و هوای گرم رشد میکند.
gangdom
گنگدام، به معنای جامعه یا دنیای گنگستری با ویژگیهای خاص و نظام سلسلهمراتبی.
gange
گنگ، به معنای پیوستن به گروه یا تیم به منظور دستیابی به یک هدف مشترک.
gangerel
گنگرل، به معنای یک کودک بازیگوش و زنده دل.
ganges
گنگ، رودخانهای مقدس در هند که در فرهنگ و مذهب مردم این منطقه دارای اهمیت فوقالعادهای است.
gangflower
گل گنگ، به معنای نوعی گل با رنگهای زیبا و زنده.
ganggang
گنگگان، به معنای یک بازی گروهی و سرگرمکننده.
gangion
گنگیون به ساختاری گره مانند شبیه به یک عقده در سیستم عصبی اطلاق میشود که در محل تقارب عصبها پیدا میشود.
gangism
گنگیسم به فرهنگی در اطراف باندها و رفتارهای مرتبط با آن اشاره دارد، که میتواند شامل ارزشها، آداب و رسوم خاص باشد.
ganglander
گنگلندر به فردی اشاره دارد که در فعالیتهای یک باند جرم شرکت دارد و ممکن است به عنوان بخشی از آن جامعه شناخته شود.
gangliac
گنگلیاک به مجموعهای از سلولهای عصبی اشاره دارد که در انتقال اطلاعات در سیستم عصبی نقش دارند.
ganglial
گنگلیال به ساختارهایی اطلاق میشود که به یک گنگلیون مربوط هستند، و برای عملکرد سیستم عصبی حیاتی هستند.
gangliar
گنگلیار به ارتباطات و مسیرهایی مربوط میشود که به گنگلیونها متصل هستند و در پاسخهای عصبی نقش دارند.
gangliasthenia
گنگلیاستنی، بیماری که باعث ضعف در عضلات بدن میشود و ناشی از اختلال در گنگلیونهای عصبی است.
gangliate
گنگلیات، به ساختارهای عصبی گفته میشود که در سیستم عصبی مرکزی و محیطی یافت میشوند.
gangliated
گنگلیاته، به حالت یا ساختارهایی اطلاق میشود که دارای گنگلیون هستند.
gangliectomy
گنگلیکتومی، عمل جراحی برای برداشت گنگلیون از بدن است.
gangliform
گنگلیفرم، به ساختارهایی گفته میشود که شکل مشابه گنگلیون دارند.
gangliglia
گنگلیگلیا، به خوشههایی از سلولهای عصبی گفته میشود که در سیستم عصبی مرکزی و محیطی وجود دارند.
gangliglions
گنگلیون، یک انبوه از سلول های عصبی است که در سیستم عصبی موجودات وجود دارد.
gangliitis
گنگلیئات، التهاب گنگلیون های عصبی است که می تواند به دلایل مختلف ایجاد شود.
ganglioblast
گنگلیوبلاست، نوعی سلول بنیادی است که به سلول های عصبی تبدیل می شود.
gangliocyte
گنگلیوسیت، سلولی است که در گنگلیون ها وجود دارد و نقش کلیدی در انتقال سیگنال ها دارد.
ganglioform
ساختار گنگلیوفورم به شکلی اطلاق میشود که شباهت زیادی به گنگلیون دارد.
ganglioid
گنگلیود، واژه ای است که به ساختارهایی اطلاق میشود که مشابه گنگلیون عمل میکنند.
ganglioma
گنگلیوم، توموری است که از سلولهای عصبی یا گنگلیونها تشکیل شده و معمولاً در ناحیهای از سیستم عصبی مرکزی یا محیطی ایجاد میشود.
gangliomas
گنگلیومها، تومورهایی هستند که از سلولهای گنگلیون ساخته شده و ممکن است ویژگیهای مختلفی داشته باشند.
gangliomata
گنگلیوماتا به مجموعهای از تومورهای گنگلیومی اطلاق میشود که ممکن است در مکانهای مختلف در بدن ظاهر شوند.
ganglionary
گنگلیوناری به صفات یا ویژگیهای مرتبط با گنگلیونها اشاره دارد.
ganglionate
گنگلیونات به شکل گنگلیون یا گنجیدن در آنها اشاره دارد.