asses' bridge
پل الاغ‌ها، یک پل تاریخی یا فرهنگی است که در ادبیات یا تاریخ به نوعی شناخته شده است.
asset-backed
دارایی‌پشتیبانی شده به اوراق بهاداری گفته می‌شود که با دارایی‌های مشخصی مانند وام‌ها تأمین شده‌است.
asset stripping
دارایی‌کنی به معنای فروش دارایی‌های یک شرکت برای کسب سود است، اغلب به ضرر خود شرکت.
asshat
احمق به فردی اطلاق می‌شود که رفتارهای ناپسند و احمقانه دارد.
assibilate
اسسیبیله به معنای تولید صداهای شبیه به س است، معمولاً در زبان‌شناسی استفاده می‌شود.
as sick as a dog
به شدت بیمار بودن، معمولاً برای بیان حالت ناخوشایند استفاده می‌شود.
as sick as a parrot
عبارتی برای بیان احساس ناامیدی یا ناراحتی شدید به‌خصوص در شرایط شکست.
assignation
قراری یا ملاقات مخصوصاً در یک زمینه رمانتیک یا محرمانه.
as silent as the grave
عبارتی برای توصیف سکوت کامل و محض.
as silly as a two-bob watch
به معنای احمقانه و بی‌معنی، موردی که منطق ندارد و به اصطلاح عجیب و غریب است.
assimilationist
فردی که به ادغام و یکپارچگی فرهنگ‌ها و جوامع مختلف اعتقاد دارد.
assimilator
فردی که به سرعت اطلاعات یا شرایط جدید را جذب و با آن سازگار می‌شود.
assistant professor
استاد یار، عضو هیئت علمی است که معمولاً در مرتبه‌ای پایین‌تر از استاد معمولی قرار دارد.
assistant referee
داور یار، داوری است که در بازی‌های ورزشی به داور اصلی کمک می‌کند و معمولاً در کنار زمین قرار دارد.
assistantship
دستیار آموزشی، یک موقعیت شغلی است که به دانشجویان کمک می‌کند تا در حین تحصیل کار کنند و تجربه کسب کنند.
assisted area
منطقه یاری‌شده، منطقه‌ای است که به دلیل نیاز به حمایت و کمک بیشتر، از منابع خاصی بهره‌مند می‌شود.
assisted dying
مردمک یاری‌شده، فرآیند کمک به فردی برای پایان دادن به زندگی خود به طور انسانی و با شرایط کنترل‌شده است.
assisted immigrant
مهاجری که در فرآیند مهاجرت و استقرار در کشور جدید حمایت و کمک دریافت می‌کند.
assisted place
محلی که خدمات و تسهیلاتی را برای کمک به نیازمندان یا افراد با ناتوانی فراهم می‌کند.
assisted suicide
عمل کمک به یک فرد برای پایان دادن به زندگی خود به طور عمدی به دلیل درد و رنج.
ass-kicking
شکست دادن به شدت یا به‌خوبی به کسی یا چیزی؛ غالبا به صورت توهین‌آمیز برای اشاره به قدرت و توانایی استفاده می‌شود.
ass-kissing
عمل یا رفتار چاپلوسانه برای جلب توجه یا احترام از دیگران، به ویژه در محیط‌های کاری.
assless
توصیف اشیاء، به ویژه لباس‌ها، که نشیمن در آن‌ها وجود ندارد و به نمایش جزء پایین‌تری از بدن می‌پردازد.
as slim as a reed
به معنای خیلی لاغر و باریک است و برای توصیف افرادی استفاده می‌شود که اندام نازکی دارند.
as slippery as an eel
به معنای غیرقابل اعتماد و دشوار برای نگه داشتن یا کنترل است و معمولاً برای توصیف فردی که به راحتی از شرایط فرار می‌کند به کار می‌رود.
assload
به معنی بار زیادی از چیزی است و معمولاً به کارهای سنگین یا مقدار زیادی اشاره دارد.
as smart as a whip
به معنای هوش و ذکاوت زیاد است و معمولاً برای توصیف افرادی با هوش و تیزبین استفاده می‌شود.
as snug as a bug in a rug
به معنای راحت و آسوده بودن است و معمولاً برای توصیف وضعیتی راحت و آرام به کار می‌رود.
as sober as a judge
به معنای فردی بسیار جدی و مسئول است و معمولاً برای توصیف افرادی که از زمان و مکان خود آگاهی دارند به کار می‌رود.
assoc.
مخفف عبارتی که به عضویت غیررسمی یا محدود اشاره دارد.
associate professor
رتبه‌ای در دانشگاه که معمولاً پایین‌تر از استاد است و معمولاً نیاز به مدرک دکترا دارد.
association
گروهی که اعضای آن به هدف مشترکی گرد هم می‌آیند.
association area
منطقه‌ای در مغز که مسئول پردازش اطلاعات پیچیده و ارتباطات است.
association football
فوتبال انجمنی، ورزشی با توپ است که در آن دو تیم 11 نفره سعی می‌کنند توپ را به سمت دروازه حریف ببرند و گل بزنند.
associationism
انجمن‌گرایی، نظریه‌ای در روانشناسی است که معتقد است فرآیندهای ذهنی از طریق ایجاد ارتباطات بین ایده‌ها و تجربیات شکل می‌گیرند.
assonate
آواز مشترک، به معنای وجود صدای حروف صدادار مشابه در کلمات مختلف است.
assortative
انتخاب متناسب، فرآیندی است که در آن افراد با ویژگی‌های مشترک با هم جفت‌گیری می‌کنند.
assorted
مختلط، به معنای داشتن نوع‌های مختلف و گوناگون از یک چیز می‌باشد.
assortment
مجموعه، به معنای گروهی از اشیاء یا انواع مختلف از یک چیز اشاره دارد.
assr
استوار به معنای مقاوم و پابرجا در برابر مشکلات و چالش‌ها است.