grawls
گراول کردن، صدای خاصی است که حیوانات به هنگام ابراز ناخرسندی یا هشدار تولید میکنند.
grazable
قابل چرا، به زمین یا مرتعای گفته میشود که مناسب برای چرا کردن حیوانات باشد.
grazeable
قابل چرا، اشاره به زمینهایی دارد که قابلیت چرا کردن دام را دارا باشد.
grazer
چراکننده، به حیواناتی اطلاق میشود که غذای خود را از گیاهان و علفها تهیه میکنند.
grazers
چرانندگان، حیواناتی که علف و گیاهان را میخورند.
grazie
'ممنون' یک کلمه ایتالیایی است که برای ابراز قدردانی استفاده میشود.
grazierdom
چرانندگی، به معنای اداره و مدیریت زمینهای چرایی برای پرورش دام.
graziery
زمینها و مکانی که در آنها دامها چرا میکنند.
grazingly
به آرامی و به صورت پراکنده علف خوردن.
grazioso
زیبا و دلنشین، به ویژه در حرکات یا رفتار.
gre
GRE، مخفف Graduate Record Examination، آزمونی استاندارد است که برای سنجش مهارتهای تحصیلی دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد طراحی شده است.
greable
قابل چربیزنی، به موادی اطلاق میشود که میتوان آنها را با روغن یا چربی روانکاری کرد.
greably
به صورت قابل قبول و خوشایند، به شیوهای که نظر مثبت و دوستانه محسوب شود.
greasebush
بوته چربی، گیاهی است که در نواحی خشک و بیابانی رشد میکند و به دوام در چنین شرایطی معروف است.
greasehorn
صدای چربی به ساختارهای خاصی اطلاق میشود که برای رساندن مایع چرب یا روغن به مکانهای مختلف طراحی شدهاند.
greaseless
بدون چربی، به غذایی یا محصولی اطلاق میشود که فاقد چربیهای اضافی است.
greaselessness
بیچربی، حالتی که در آن هیچ چربی وجود ندارد و به ویژه در زمینه غذا به کار میرود.
greaseproof
ضدچربی، به موادی اشاره دارد که از نفوذ چربی جلوگیری میکنند.
greaseproofness
ویژگی ضدچربی، خاصیتی که در آن ماده قادر به مقاومت در برابر نفوذ چربی است.
greasily
چربیدار، به شیوهای که با چربی و چرب بودن توصیف میشود.
greasiness
چربیداری، حالتی از وجود چربی زیاد در یک ماده غذایی یا سطح.
greatcoated
پوشش بزرگ، به حالتی اطلاق میشود که سطحی با یک لایه ضخیم از مواد پوششدهنده پوشش داده شده باشد.
greaten
بزرگتر کردن، به معنای افزایش یا بهبود چیزی هستند.
greatened
بزرگتر شده، به معنای بهبود یا افزایش در مقدار و وضعیت میباشد.
greatening
بزرگتر شدن، به معنای فرآیند افزایش یا بهتر شدن چیزی.
greatens
بزرگتر میکند، به معنای افزایش یا بهبود شرایط یا حالتها.
greathead
ذهن بزرگ، به معنای داشتن توانایی فکری بالا و حل مسائل پیچیده است.
greatheart
دل بزرگ، به معنای داشتن قلبی مهربان و سخاوتمند بر اساس شخصیت فرد.
greathearted
بزرگدل، فردی که با ملاطفت و محبت عمل میکند و به دیگران کمک میکند.
greatish
نسبتاً بزرگ یا خوب، اشاره به اندازه و کیفیتی فراتر از متوسط دارد.
greaved
احساس غم و اندوه به خاطر از دست دادن چیزی یا کسی.
art is long
عبارتی که نشاندهنده این است که آثار هنری ممکن است مدت طولانی باقی بمانند، در حالی که عمر انسان کوتاه است.
life is short
بیان تقدیر از زندگی و یادآوری اینکه زمان زندگی محدود است.
awg a whale of a
چیزی که بسیار بزرگ، مهم یا جذاب است، معمولاً برای توصیف یک تجربه یا رویداد به کار میرود.
bénárise sauce
یک نوع سس فرانسوی که با زرده تخممرغ، کره و طعمدهندههای مختلف درست میشود.
archbishop of
ارتشبان، مقام بالایی در کلیسا که مسئول نظارت بر سایر کشیشها و کلیساها است.