halutz
کسی که به عنوان پیشگام در زمینهای جدید زندگی میکند و در عرصههای مختلف مانند کشاورزی یا آبادی اقدامات اولیه را انجام میدهد.
halutzim
جمع کلمه حلوتز به معنای چند پیشگام که به یک گروه اشاره دارند.
halvahs
شیرینیهای خوشمزهای که معمولاً از کنجد یا مغزها تهیه میشوند.
halvaner
شخصی که در فرآیند تولید و تهیه حلوه فعالیت میکند.
halvans
جمع کلمه حلوانر به معنی چند شخص که در تولید حلوه مشغولند.
halvas
نوعی شیرینی که میتواند شامل تنوعهایی از حلوه و تهیههای مختلف باشد.
halvelings
هالولینگها موجوداتی خیالی هستند که معمولاً به عنوان موجودات کوچک و زیرک در ادبیات فانتزی شناخته میشوند.
halver
هالور به معنی تقسیمکننده یا کسی است که چیزی را به دو قسمت مساوی تقسیم میکند.
halvers
هالورها به کسانی اشاره دارند که در تقسیم یا به اشتراک گذاری ارتباط دارند.
halwe
هالوه به معنی بخشی از چیزی است که میتواند برای موفقیت یا بهرهبرداری از آن استفاده شود.
hamacratic
هاماكراتیک به ساختاری اطلاق میشود که در آن تصمیمگیری به صورت منصفانه و دموکراتیک انجام میشود.
hamada
همادا به مناطق خشک و بیابانی اشاره دارد که به طور کلی عاری از پوشش گیاهی است.
hamadan
همدان، شهری تاریخی در غرب ایران که به دلیل آثار باستانی و طبیعت زیبا شناخته میشود.
hamadryades
هامادرایدها، نیکان درخت در اسطورههای یونانی که به درختان خاص وابستهاند و مرگشان با مرگ درختانشان مرتبط است.
hamal
حمَل، کارگری سنتی که عموماً در بازارها و مکانهای سنتی برای حمل و نقل بارها فعالیت میکند.
hamald
حمَلْد، اصطلاحی برای توصیف نوعی کارگر که به صورت خاص یا در زمانهای مشخصی به کار مشغول بوده است.
hamals
حمَلها، کارگران سنتی که در حمل و نقل بار به صورت گروهی یا انفرادی فعالیت میکنند.
hamamelidaceae
هماملیداسه، خانوادهای از گیاهان گلدار که شامل گونههای مختلفی است که معمولاً در طب سنتی مورد استفاده قرار میگیرند.
hamamelidaceous
هاما میلیداسه خانوادهای از گیاهان است که شامل جنسهایی مانند فندا و گلابی است.
hamamelidanthemum
هامامیلیدانتموم جنسی از گیاهان گلدهنده است که به خانواده هاما میلیداسه تعلق دارد.
hamamelidin
هاماملییدین ترکیبی شیمیایی استخراج شده از گیاه فندا است.
hamamelidoxylon
هاماملییدوکسِلُن نام جنسی از گیاهان چوبی است که به خانواده هاما میلیداسه مرتبط است.
hamamelin
هامامِلین ترکیبی طبیعی است که از گیاهان خانواده هاما میلیداسه استخراج میشود.
hamamelites
هاماملیتها گروهی از گیاهان منقرض شده هستند که در گذشته وجود داشتهاند.
haman
هامان یک شخصیت منفی در داستان استر است که در تلاش برای نابودی یهودیان بود.
hamantasch
همنتاش نوعی شیرینی مثلثی شکل است که معمولاً در جشن پوریم تهیه میشود.
hamantaschen
همنتاشن نوعی شیرینی مثلثی که در مراسم پوریم خورد میشود و معمولاً با پر کردن مخصوص تهیه میگردد.
hamantash
نوعی شیرینی مخصوص پوریم که طعمهای مختلفی دارد.
hamantashen
نام دیگر همنتاش؛ شیرینی مثلثی که در مراسم پوریم میخورند.
hamartiology
هامارتولوژی در زمینه الهیات، به بررسی طبیعت و مفهوم گناه میپردازد.
hamartiologist
هامارتولوژیست، فردی که به مطالعه گناه و تأثیرات آن بر زندگی انسان میپردازد.
hamartite
هامارتیت، نوعی سنگ که به گناه و رفتارهای اخلاقی مرتبط است.
hamartophobia
هامارتوفوبیا، ترس از گناه و اشتباه کردن که میتواند تأثیر منفی بر زندگی فرد بگذارد.
hamata
هاماتا، گیاهانی با ویژگیهای خاص و خاردار که در طبیعت وجود دارند.
hamated
هاماته، استخوانی در مچ دست که به حرکات دست کمک میکند.
hamathite
هاماتیها، قومی با تاریخ و فرهنگ قدیمی که در مناطقی خاص زندگی میکردند.
hamatum
هاماتوم، نوعی سلاح باستانی، معمولاً به شکل میخ یا تبر.
hamaul
هاماول، سازهای با طراحی خاص، معمولاً در ساخت ابزار استفاده میشود.
hamauls
هاماولها، سازههایی با طراحی خاص که در نمایشگاهها و پژوهشها استفاده میشوند.
hamber
هامبر، وسیلهای برای تزئین یا نمایش اثر هنری.