hanted
هَنتد، به معنای وجود روح در مکانی، معمولاً به دلیل وقایع غم‌انگیز یا ترسناک.
hanting
پرسا زنی روح، به معنای فعالیت یا اثر یک روح در مکانی.
hantle
هَنتل، به معنای رسیدگی یا مدیریت یک وضعیت با احتیاط.
hantles
هنتل‌ها، ابزارهایی هستند که به‌عنوان دسته یا دستگیره برای بلند کردن اشیاء استفاده می‌شوند.
hao
هاو، کلمه‌ای است که در برخی زبان‌ها و فرهنگ‌های آسیایی معنای خاصی دارد.
haori
هاوری، جاکتی است که در لباس‌های سنتی ژاپنی پوشیده می‌شود و معمولاً بر روی کیمونو قرار می‌گیرد.
haoris
هاوری‌ها، انواع جاکت‌های سنتی ژاپنی هستند که بر حسب مناسبت و فرهنگ تزئین می‌شوند.
hapale
هاپاله، نوعی ماهی است که به خاطر ویژگی‌های خاص خود در زیر آب شناخته شده است.
hapalidae
هاپالیده، خانواده‌ای از جانوران است که شامل گونه‌های مختلفی از نخستی‌ها می‌شود.
hapalote
هاپالوته، نوعی ماهی کمیاب که معمولاً در اعماق دریاها زندگی می‌کند.
hapalotis
هاپالوتیس، گونه‌ای از ماهی که به خاطر ویژگی‌های خاصش شناخته می‌شود.
hapax
هاپکس، اصطلاحی در زبان‌شناسی برای کلمه‌ای است که تنها یک بار در یک متن خاص استفاده شده است.
hapaxanthous
هاپکسنتوس به گیاهانی گفته می‌شود که تنها یک بار در کل عمر خود گل می‌دهند.
hapaxes
هاپکس‌ها، به کلمات یا عبارات اشاره دارد که تنها یک بار در متنی ظاهر می‌شوند.
hapchance
هاپ‌چانس به تصادفی اشاره دارد که باعث وقوع یک رویداد خاص می‌شود.
haphazardness
حالت یا کیفیت عدم ترتیب یا عدم نظم در انجام کارها.
haphazardry
کیفیت یا حالت بی‌نظمی و بی‌پروا در کار یا چیدمان.
haphophobia
ترس از بی‌نظمی یا عدم ترتیب.
hapi
الهه باروری و فراوانی در اساطیر مصر باستان که با سیلاب‌های نیل مرتبط بود.
hapiton
یک ترکیب شیمیایی خاص که معمولاً در آزمایشات علمی استفاده می‌شود.
haplessly
به طور بی‌احتیاط و نادانسته.
haplessness
بی‌توجهی به وقوع حوادث بد یا ناگوار.
haplite
نوعی سنگ آذرین با بافت بلوری.
haplites
جمع هپلیت، که نشان‌دهنده انواع مختلف سنگ‌های آذرین است.
haplitic
وابسته به هپلیت، یا دارای ویژگی‌های آن.
haplobiont
موجودی با چرخه زندگی ساده، معمولاً شامل یک مرحله جنسی و یک مرحله غیرجنسی.
haplobiontic
وابسته به هاپلوبیونت یا ویژگی‌های آن.
haplocaulescent
حالت یا ویژگی گیاهی که دارای ساقه‌ای واحد و باریک است.
haplochlamydeous
ویژگی گل‌هایی که دارای ساختار ساده و ابتدایی هستند.
haplodoci
اصطلاحی در زیست‌شناسی که به گونه‌های خاص اشاره دارد.
haplodon
نوعی موجود زیستی که دارای ویژگی‌های خاص است.
haplodont
نوعی موجود که خصوصیات دندانی خاص را داراست.
haplodonty
مفهوم مرتبط با شناخت ویژگی‌های دندانی موجودات.
haploidy
حاپلوئیدی به حالتی اطلاق می‌شود که در آن یک موجود، مجموعه‌ای از کروموزوم‌ها را دارد، به‌طوری‌که تعداد کروموزوم‌ها برابر با نیمی از تعداد معمول در نوع خود است.
haploidic
حاپلوئیدی به حالتی اشاره دارد که در آن موجوداتی مانند باکتری‌ها یا گیاهان تنها یک مجموعه از کروموزوم‌ها را حمل می‌کنند.
haploidies
نقش و انواع حاپلوئیدی‌ها در زیست‌شناسی و در فرآیندهای ژنتیکی می‌تواند به بررسی و درک بهتر وراثت کمک کند.
haplolaly
حاپلوآلی به پژوهش‌ها و تحلیلاتی اشاره دارد که به شناخت بیشتر چگونگی رفتار ژن‌ها در تنوع‌های تک‌مجموعه می‌انجامند.
haplologic
روش‌ها و تکنیک‌های حاپولوژیک به بررسی چگونگی تجزیه و تحلیل داده‌های ژنتیکی با استفاده از ساختار حاپلوئیدی می‌پردازند.
haploma
حاپلما به شرایط خاصی اطلاق می‌شود که در آن فرد با وجود سلول‌های حاپلوئیدی با چالش‌های سلامتی مواجه می‌شود.
haplome
هپلوم، واژه‌ای علمی در ژنتیک که به نوع خاصی از ساختارهای ژنی اشاره دارد.