hemiphrase
عبارتی که به صورت ناقص یا نیمه‌کامل بیان شده است.
hemipic
تصویری که فقط نیمه‌ای از یک سوژه را نشان می‌دهد.
hemipinnate
نوعی ساختار برگ که در یک سمت دندانه‌دار است.
hemipyramid
نیمه‌ای از یک هرم که فقط شامل پایه و برخی از اضلاع است.
hemiplane
همی‌پلن به معنای ناحیه‌ای از یک صفحه است که در یک سمت آن تعریف شده است.
hemiplankton
همی‌پلانکتون به معنای موجودات زنده‌ای است که در نیمی از محیط آبی وجود دارند.
hemiplegy
همی‌فلجی به معنای فلجی یک سمت بدن است که معمولاً به دلیل صدمه مغزی یا سکته مغزی ایجاد می‌شود.
hemiplegic
همی‌فلج به معنای فردی است که به علت فلجی نیمی از بدن خود تحت تأثیر قرار گرفته است.
hemipod
همی‌پاد به معنای نوعی ساختار اندام است که در برخی از موجودات زنده دیده می‌شود.
hemipodan
همی‌پادان به معنای موجوداتی است که دارای ساختار همی‌پاد هستند.
hemipodii
همیپودی، به ساختارهای خاص انگشتان یا اندام‌ها اشاره دارد که در زیست‌شناسی مطالعه می‌شوند.
hemipodius
همیپودیوس، جنسی از پرندگان است که در برخی مناطق خاص زندگی می‌کنند.
hemippe
همیپه به نوع خاصی از نرم‌تنان دریایی اشاره دارد که خاصیت‌های منحصر به فردی دارد.
hemiprism
همی‌پریسم به نوعی از عناصر نوری اشاره دارد که در برخی از دستگاه‌ها به کار می‌رود.
hemiprismatic
همی‌پریسماتیک به طراحی‌هایی اشاره دارد که دارای ویژگی‌های خاص بازتاب نور هستند.
hemiprotein
همی‌پروتئین به نوعی پروتئین خاص اشاره دارد که در واکنش‌های بیوشیمیایی نقش دارد.
hemipter
همی‌پتر، گروهی از حشرات شامل شته‌ها و سن‌های گیاهی که دارای بدن کشیده و دو جفت بال هستند.
hemipteral
همی‌پترال، اصطلاحی در معماری برای توصیف ساختارهایی که یک طرف باز و سمت دیگر بسته است.
hemipteroid
همی‌پتروئید، حشراتی با ویژگی‌های ظاهری مشابه همی‌پترها که در طبقه‌بندی به گروه‌های دیگری تعلق دارند.
hemipterology
همی‌پتروشناسی، شاخه‌ای از علم زیست‌شناسی که به مطالعه حشرات همی‌پتر می‌پردازد.
hemipterological
همی‌پتروشناسی، وصفی برای تحقیقاتی که در زمینه حشرات همی‌پتر انجام می‌شود.
hemipteron
همی‌پترون، نوعی حشره که بال‌هایش به شکلی خاص سخت شده و ویژگی‌هایی از همی‌پترها دارد.
hemipterous
هَمی‌بال به گروهی از حشرات اطلاق می‌شود که دارای دو نوع بال هستند، معمولا دو بال دراز و باریک و دو بال کوتاه‌تر و شفاف.
hemipters
نیم‌بال‌ها به گروهی از حشرات اطلاق می‌شود که شامل مگس‌ها، افییدها و جیرجیرک‌ها می‌شوند.
hemiquinonoid
هَمی‌کینونوئید به ترکیبات شیمیایی خاصی اطلاق می‌شود که ویژگی‌های خاصی دارند و در شیمی آلی مورد مطالعه قرار می‌گیرند.
hemiramph
هَمی‌رامف به نوعی ماهی از خانواده‌ی خاصی اطلاق می‌شود که دارای مشخصات خاصی در شکل بدن است.
hemiramphidae
هَمی‌رامفید خانواده‌ای از ماهیان است که شامل گونه‌هایی با مشخصات خاص هستند.
hemiramphinae
هَمی‌رامفین زیرخانواده‌ای از خانواده‌ی هَمی‌رامفید است که شامل گونه‌های خاصی از ماهیان است.
hemiramphine
همیرامفین، نوعی ماهی است که در خانواده ماهی‌های همیرامفوس قرار دارد و به خاطر شکل خاص بدنش شناخته می‌شود.
hemiramphus
همیرامفوس، یک جنس از ماهی‌ها است که در آب‌های استوایی زندگی می‌کند و شامل چندین گونه متفاوت است.
hemisaprophyte
همی‌ساپروفیت، موجودی است که بخشی از نیازهای غذایی خود را از تجزیه مواد مرده تأمین می‌کند.
hemisaprophytic
همی‌ساپروفیتیک، به ویژگی موجوداتی اطلاق می‌شود که بخشی از غذا را از مواد مرده به‌دست می‌آورند.
hemiscotosis
همی‌اسکوتوز به یک وضعیت نادر در سلول‌ها اشاره دارد که ممکن است در بعضی موارد به بیماری منجر شود.
hemisect
نصف کردن به معنای تقسیم چیزی به دو قسمت مساوی است.
hemisection
نیمه‌برش، قطع یا حذف نیمه‌ای از یک ساختار یا ارگان، به ویژه در زمینه دندانپزشکی.
hemisymmetry
نیمه‌همسانی، ویژگی‌ای که در آن دو سمت یک ساختار به‌طور مشابه طراحی شده‌اند.
hemisymmetrical
نیمه‌همسان، وضعیتی که در آن دو نیمه از یک فرم یا شکل به طور متقارن نسبت به یک محور قرار دارند.
hemisystematic
نیمه‌سیستمی، تحلیلی که جنبه‌های مختلفی از یک موضوع را در نظر می‌گیرد.
hemisystole
نیمه‌سیستول، مرحله‌ای از انقباض قلب که در آن بخشی از قلب منقبض می‌شود.
hemispasm
نیمه‌اسپاسم، انقباض غیرارادی یک یا چند عضله یک طرف بدن.