hemospermia
هموسپرمی به وجود خون در مایع منی اشاره دارد که ممکن است ناشی از عوامل مختلف باشد.
hemosporid
هموسپرید به نوعی انگل اشاره دارد که در خون موجودات زنده پیدا میشود و میتواند روی آنها تأثیر بگذارد.
hemosporidian
هموسپوریدیها، یک گروه از پروتوزوهای انگلی هستند که عمدتاً در خون جانوران زنده زندگی میکنند و میتوانند باعث ایجاد بیماری شوند.
hemostasia
هموستاز، فرآیند طبیعی بدن برای جلوگیری از خونریزی و حفظ حجم خون است.
hemostatic
هموستاتیک به موادی اطلاق میشود که برای جلوگیری از خونریزی به کار میروند.
hemotachometer
هموتاکومتر دستگاهی است که برای اندازهگیری نرخ جریان خون استفاده میشود.
hemotherapeutics
هموتراپیها به درمانهای پزشکی اشاره دارند که بر اساس اجزای خون انجام میشود.
hemotherapy
هموتراپی به درمان بیماریها با استفاده از خون یا اجزای آن اشاره دارد.
hemothorax
هموتوراکس، وجود خون در حفره پلور است که میتواند ناشی از آسیب یا بیماری باشد.
hemotoxic
هموتوکسیک به موادی اطلاق میشود که میتوانند به سلولهای خونی آسیب برسانند.
hemotoxin
هموتوکسین به سمهایی گفته میشود که به سلولهای خونی آسیب میزنند.
hemotrophe
هموتروف به موجوداتی اطلاق میشود که برای تغذیه به خون نیاز دارند.
hemotrophic
هموتروفیک به موجوداتی اشاره دارد که خون را به عنوان منبع غذایی استفاده میکنند.
hemotropic
هموتروپیک به شرایطی اطلاق میشود که بر ویژگیهای خون تأثیر میگذارد.
hemozoon
هموزون، نوعی انگل که در خون موجودات زنده زندگی میکند و میتواند بر سلامتی تأثیر بگذارد.
hempbush
بوتهی همپ، گیاهی با ساقههای فیبری که برای تولید الیاف و محصولات دیگر استفاده میشود.
hempherds
کشاورزانی که به کشت و داشت گیاه همپ میپردازند و از روشهای پایدار استفاده میکنند.
hempy
دوستدار محیط زیست و ساخته شده از گیاه همپ که ویژگیهای سازگار با طبیعت دارد.
hempie
افرادی که به استفاده از گیاه همپ و زندگی پایدار علاقهمندند و آن را ترویج میکنند.
hempier
صفتی برای توصیف چیزی که بیشتر از سایر نمونهها از ماده همپ ساخته شده است.
hempiest
بسیار کنفی، متعلق به گیاه کنف یا مشابه آن و در بیشترین درجهٔ ممکن.
hemplike
شبیه یا مانند کنف، دارای ویژگیهای مرتبط با گیاه کنف.
hemps
جمع کلمهٔ کنف، گونههای مختلفی از گیاه کنف.
hempseeds
دانههای گیاه کنف که منبعی از پروتئین و مواد مغذی هستند.
hempstring
بند ساخته شده از الیاف گیاه کنف، مقاوم و محکم.
hempweed
نوعی علف که به خانواده کنف تعلق دارد و ممکن است با ماریجوانا اشتباه شود.
hempweeds
گیاهانی که به خانوادۀ کنف تعلق دارند و ممکن است به عنوان علفهای هرز در مزارع ظاهر شوند.
hempwort
گیاهی که به خانواده کنف تعلق دارد و عمدتاً به عنوان یک داروی گیاهی شناخته میشود.
hemself
به عنوان ضميري غير دوتايي براي اشاره به خود شخص در زبان انگليسي.
hemstitcher
شخصی که دوختهای تزیینی بر روی لبههای پارچه را انجام میدهد.
hemule
موجودی افسانهای که در برخی فرهنگها و داستانها وجود دارد.
henad
اصطلاحی فلسفی که به یک واحد مستقل و یگانه اشاره میکند.
henbill
پرندهای که به خاطر صداها و ویژگیهای خاصش شناخته میشود.
henceforwards
از این به بعد، به معنای تأکید بر تغییر یا روند آتی.
henchboy
شخصی که به عنوان دستیار یا محافظ برای یک گروه یا فرد قویتر عمل میکند.
hencote
محل یا ساختاری که برای نگهداری مرغها ساخته میشود.
hend
یک بیان غیررسمی یا عبارت است که ممکن است در موقعیتهای خاص استفاده شود.
hendecacolic
هندکاوک به ترانهای یا شعری اطلاق میشود که دارای یازده هجا است.
hendecagonal
هندکاگonal به شیء یا شکلی گفته میشود که یازده ضلع دارد.