hera
هرا، الهه‌ای در اساطیر یونانی است که به عنوان ملکه خدایان و نماد ازدواج و خانواده شناخته می‌شود.
heraclean
هیرکلین، نام یک برند است که محصولات تمیزکننده‌ای ارائه می‌دهد و به خاطر کیفیت بالای آنها معروف است.
heracleid
هرکلیید، به نسل‌های هرکول اشاره دارد که به خاطر ویژگی‌های برجسته خود در اسطوره‌ها معروف هستند.
heracleidan
هرکلییدان به خانواده‌ای از موجودات دریایی اطلاق می‌شود که در اکوسیستم‌های آبی زندگی می‌کنند.
heracleonite
هرکلونیت، نوعی کانی است که معمولاً در زمین‌شناسی و علم مواد مطالعه می‌شود.
heracleopolitan
هرکلوپولیت به دوره‌ای از تاریخ مصر باستان اشاره دارد که در آن شهر هرکلاپولیس اهمیت ویژه‌ای داشت.
heracleopolite
هرکلوپولیت به مردم یا چیزهایی اطلاق می‌شود که به شهر هرکلاپولیس مربوط می‌شود.
heracleum
هرکلیوم، گیاهی است با گل‌های بزرگ و درختی که در مناطق مختلفی رشد می‌کند.
heraclid
هرکلیید، به نوعی از نوادگان یا پیروان هرکلیتوس اشاره دارد.
heraclidae
هرکلییده، به خانواده‌ای از موجودات زنده اشاره دارد که در دسته‌بندی‌های زیست‌شناسی قرار دارند.
heraclidan
فلسفه‌ای که بر اساس نظریه‌های هراکلیتوس، به ویژه بر تغییر و جریان دائمی تأکید دارد.
heraclitean
بر اساس فلسفه هراکلیتوس، به خصوص در مورد تغییر و عدم ثبات.
heracliteanism
مکتب یا فلسفه‌ای که به اصول و نظرات هراکلیتوس، به ویژه مفهوم تغییر، تعلق دارد.
heraclitic
مربوط به فلسفه هراکلیتوس، به ویژه مفاهیم تغییر و تضاد.
heraclitical
مربوط به فلسفه هراکلیتوس و تأکید بر تغییر و غیرقابل‌پیش‌بینی بودن زندگی.
heraclitism
ایده یا اصولی که به تعالیم هراکلیتوس مربوط می‌شود و بر تغییر و عدم ثبات تأکید دارد.
herakles
هرکول، قهرمان افسانه‌ای در اساطیر یونانی که به خاطر قدرت و دلاوری‌اش شناخته شده است.
heraldess
بانوی پیام‌آور، زنی که مسوولیت اعلام و بیان اخبار یا پیام‌ها را دارد.
heraldical
وابسته به هیرالدی، علمی که به مطالعه نشانه‌های رسمی و شخصیت‌ها می‌پردازد.
heraldically
به صورت هیرالدی، به شیوه‌ای که مربوط به اعلام و نمایش سمبل‌ها است.
heraldize
اعلام کردن، به وجود آوردن یا نشان دادن اهمیت یک رویداد یا شخص.
heraldress
پیام‌آور زن، زنی که مسوولیت اعلام کردن اخبار را بر عهده دارد.
heraldries
هارالدری، هنر یا علم طراحی و استفاده از نشان‌ها و نمادهای خاص برای شناسایی و نمایندگی افراد یا خانواده‌ها.
heraldship
هارالدری، مقام یا شغل یک هارالد که مسئولیت اعلام خبرها و فعالیت های رسمی را بر عهده دارد.
herapathite
هرپاتیت، نوعی کانی نادر که مشخصات و کاربردهای خاصی دارد.
herat
هرات، یک شهر تاریخی در غرب افغانستان که به فرهنگ و معماری‌اش شناخته شده است.
heraud
هراد، فردی که مسئول اعلام نام‌ها و حافظ دارایی در مراسمات رسمی است.
heraus
هراوس، یک اصطلاح فلسفی که به معانی خاصی اشاره دارد.
herba
هرپا، به مجموعه‌ای از گیاهان اطلاق می‌شود که معمولاً به عنوان ادویه یا برای مصارف دارویی استفاده می‌شوند.
herbaceously
به طور گیاهی، به حالت دارای خصوصیات یا ویژگی‌های گیاهان اشاره می‌کند.
herbaged
شامل یا مرتبط با گیاهان است, به ویژه گیاهانی که ساقه چوبی ندارند.
herbager
به شخصی اطلاق می‌شود که آگاهی و تجربه‌ای در مورد گیاهان و خواص آنها داشته باشد.
herbages
مجموعه ای از گیاهان به ویژه برای استفاده در غذا یا دارویی.
herbagious
به گیاهانی اطلاق می‌شود که خصوصیات خاصی دارند و اغلب به عنوان گیاهان خوراکی یا دارویی استفاده می‌شوند.
herbalize
به معنای افزودن گیاهان به غذا یا نوشیدنی برای بهبود طعم و فواید سلامتی است.
herbane
نوعی گیاه که به خاطر خواص درمانی‌اش به کار می‌رود.
herbar
مجموعه‌ای از گیاهان خشک شده که برای مطالعه جمع‌آوری شده‌اند.
herbarbaria
کتابی از گیاهان خشک شده و بررسی شده که به طور علمی طبقه‌بندی شده‌اند.
herbarial
نسبت به گیاهان و جمع‌آوری آن‌ها برای اهداف علمی.
herbarian
شخصی که در زمینه گیاهان و کاربردهای آن‌ها تحقیق و مطالعه می‌کند.