hrimfaxi
اسب اسطوره‌ای در افسانه‌های نروژی که نماد شب است.
hrothgar
پادشاهی در افسانه‌های اسکاندیناوی که نقش مهمی در داستان بیوولف دارد.
hrzn
خطی که در آن زمین و آسمان به هم می‌رسند.
hsi
اختصاری برای نشانگر وضعیت افقی، ابزاری برای کمک به ناوبری و کنترل پرواز.
hsien
در فلسفه چینی به معنای جاودانگی یا موجودات فراتر از انسان است.
hsuan
هسوان، اصطلاحی که به یک عمل یا سنت خاص در فرهنگ اشاره می‌کند.
htel
اچ‌تل، به هتل‌هایی با خدمات و امکانات لوکس اطلاق می‌شود.
hts
اچ‌تی‌اس، فرآیند غربالگری در آزمایشگاه‌ها که به شناسایی مواد و ترکیبات جدید کمک می‌کند.
hu
هُو، نام خانوادگی‌ای که در برخی از کشورهای آسیایی شایع است.
huaca
هُواکا، به مکان‌های مقدسی گفته می‌شود که در فرهنگ‌های باستانی اهمیت ویژه‌ای دارند.
huaco
هُوکو، به سفال‌هایی اطلاق می‌شود که در فرهنگ‌های باستانی با طراحی‌های خاص ساخته می‌شده‌اند.
huajillo
هواخیلو، نوعی گیاه با خصوصیات دارویی که متعلق به مکزیک است و در برخی مناطق دیگر نیز یافت می‌شود.
huamuchil
هوامچیل، درختی که به خاطر میوه‌های شیرین و مغذی خود شناخته می‌شود و در مناطق گرمسیری رشد می‌کند.
huanaco
هوآنکُو، جانوری وحشی و خویشاوند لاما که در مناطق کوهستانی آند زندگی می‌کند.
huantajayite
هوانتاجایت، یک نوع ماده معدنی که در زمین‌شناسی برای تعیین ترکیب‌های معدنی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
huapango
هواپانگو، سبک موسیقی و رقص سنتی مکزیک که در جشن‌ها اجرا می‌شود.
huapangos
هواپانگوس، نسخه‌های مختلفی از سبک موسیقی و رقص سنتی مکزیک که در نواحی مختلف رواج دارد.
huaracho
هوارچو نوعی صندل سنتی که معمولاً از مواد طبیعی ساخته می‌شود و در برخی فرهنگ‌ها استفاده می‌شود.
huarachos
جمع هوارچو که به معنی چندین صندل سنتی است.
huari
هواری، یک نوشیدنی سنتی که در برخی فرهنگ‌ها استفاده می‌شود.
huarizo
هواریزو، یک حیوان هیبریدی که از ترکیب اسب و الاغ به وجود آمده است.
huashi
هوآشی، منطقه‌ای که به خاطر غذاهای خیابانی خوشمزه‌اش معروف است.
huastec
هوستک، مردمانی با میراث فرهنگی غنی در مکزیک.
huastecan
فرهنگ و مردمی که در منطقه هوستکان در مکزیک زندگی می‌کنند و دارای سنت‌ها و زبان خاص خود هستند.
huave
مردمی بومی که در منطقه اوآوای مکزیک زندگی می‌کنند و دارای زبان و آداب مخصوص به خود هستند.
huavean
زبان بومی که توسط مردم هوآوه صحبت می‌شود و ویژگی‌های خاص خود را دارد.
hubb
احساس محبت یا نزدیکی به کسی، اغلب به صورت فیزیکی مانند آغوش است.
hubba
واژه‌ای غیررسمی که برای ابراز شگفتی یا تحسین استفاده می‌شود.
hubbaboo
کلمه‌ای محبت‌آمیز برای اشاره به چیزی یا کسی که دوستش دارید.
hubbed
هاب شده، به معنای اینکه یک چیز یا چند چیز در یک نقطه مرکزی جمع شده‌اند یا به هم متصل شده‌اند.
hubber
هابیر، شخصی که در یک شبکه یا سیستم به‌عنوان مرکز اتصال عمل می‌کند.
hubbing
هابینگ، به معنای فرآیند اتصال یا جمع‌آوری افراد یا داده‌ها در یک نقطه مرکزی.
hubbite
هابایت، شخصی که دانش و مهارت در هابینگ و اتصال شبکه‌ها دارد.
hubble
هابل، تلسکوپی که برای مشاهده فضا و کشف پدیده‌های کیهانی طراحی شده است.
hubbly
هابلی، به معنای مرتبط با نوعی نوشیدنی یا سیگار که حباب ایجاد می‌کند.
hubbob
همهمه، سر و صدای زیاد، به ویژه در یک جمع یا مکان شلوغ.
hubbuboo
همهمه و سر و صدای شادی و هیجان در جمع، مخصوصا در محیط‌های شاد.
hubert
هیوبرت، نامی مردانه که ریشه در زبان آلمانی دارد.
hubmaker
سازنده هاب، فردی که هاب‌ها را می‌سازد.
hubmaking
فن و فرایند ساخت هاب‌ها.