hulsean
هولسئین به افکار و نظریات مرتبط با هولس اشاره دارد که در زمینه فلسفه توسعه یافته‌اند.
hulsite
هولسایت به نظریات و روش‌های مرتبط با طراحی یا معماری در یک زمینه خاص اشاره دارد.
hulster
هولستر اشاره به نوعی پارچه یا جنس خاص دارد که معمولاً در تولید لباس یا پوشاک استفاده می‌شود.
hulu
هولو اشاره به یک پلتفرم استریمینگ است که به کاربران امکان می‌دهد برنامه‌ها و فیلم‌ها را تماشا کنند.
hulver
هولور به ابزاری تاریخی اشاره دارد که معمولاً در کشاورزی یا صنایع دستی کاربرد داشته است.
hulverhead
هولورهد به شکل خاصی از سنگ یا ویژگی‌های زمین‌شناسی اشاره دارد که کاربردهای خاصی دارد.
hulverheaded
هولورهدد به افرادی اطلاق می‌شود که به اندازه کافی عاقل نیستند و اغلب کاملاً احمقانه عمل می‌کنند.
hulwort
هُل‌وُرْت، گیاهی است با خواص دارویی که در درمان برخی بیماری‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
huma
هُمَا، پرنده‌ای افسانه‌ای است که در فرهنگ‌ها و اسطوره‌های مختلف نمایانگر خوشبختی و خوشحالی به شمار می‌رود.
humanate
انسانی‌تر کردن، به معنای افزایش جنبه‌های انسانی در خدمات و تعاملات به منظور نزدیکی بیشتر به مشتریان است.
humaneness
انسانیت به معنای صفات انسانی چون مهربانی، همدلی و رحم است.
humanhood
انسانیت به مجموعه ویژگی‌ها و صفاتی گفته می‌شود که وجود انسان را شکل می‌دهد.
humanics
انسانیک، مطالعه رفتار، تعاملات و ارتباطات انسانی، به ویژه در زمینه فناوری و تأثیر آن بر زندگی روزمره.
humanify
انسانی کردن، به معنای افزودن عناصر انسانی به یک فرایند یا تجربه به منظور بهبود ارتباطات فردی.
humanification
انسانی‌سازی، فرآیند تبدیل یا تنظیم یک فناوری یا شی‌ء به گونه‌ای که ویژگی‌های انسانی و قابل ارتباط داشته باشد.
humaniform
انسانی‌نما، به معنای داشتن فرم یا شکل شبیه به انسان.
humaniformian
انسانی‌نما، چیزی که به انسانیت و ویژگی‌های انسانی اشاره دارد به ویژه در زمینه هنر و طراحی.
humanisation
انسانی‌سازی، فرآیند تبدیل یا تنظیم یک سیستم یا تکنولوژی به گونه‌ای که بیشتر شبیه به انسان‌ها باشد و پاسخگویی به نیازهای انسانی را در اولویت قرار دهد.
humaniser
انسان ساز به کسی اطلاق می‌شود که توانایی ارتباط انسانی را در زمینه‌های مختلف بالا می‌برد.
humanish
انسانی به معنای ویژگی‌های انسانی و قابل درک بودن در رفتار یا تفکر است.
humanisms
انسان‌گرایی به فلسفه‌ای اطلاق می‌شود که بر ارزش و کرامت انسان تأکید دارد.
humanistical
انسانی‌گونه به شیوه‌های فکری اشاره دارد که بر توانایی انسان در درک و تحلیل تأکید دارد.
humanistically
به شیوه‌ای که ارزش‌های انسانی و درک عمیق‌تر از انسان‌ها را در نظر بگیرد.
humanitary
انسان‌دوستانه به فعالیت‌ها و تلاش‌هایی اطلاق می‌شود که برای کمک به بشریت انجام می‌شود.
humanitarianist
انسان‌دوست به شخصی اطلاق می‌شود که به رفاه بشر اهمیت می‌دهد و برای کمک به دیگران فعالیت می‌کند.
humanitarianize
انسان‌دوستانه کردن به معنای افزودن جنبه‌های انسان‌دوستانه به یک موضوع یا فعالیت است.
humanitian
انسانی‌خواه به شخصی گفته می‌شود که برای حقوق و رفاه افراد تلاش می‌کند.
humanitymonger
انسانیت‌فروش به شخصی اطلاق می‌شود که با نیت‌های مختلف تلاش می‌کند انسانیت و مسائل اجتماعی را مطرح کند.
humanization
انسانی کردن به فرآیند افزودن ویژگی‌های انسانی به موارد غیر انسانی اطلاق می‌شود.
humanizer
انسان‌ساز به شخصی اطلاق می‌شود که تلاش می‌کند دیگران را با انسانیت آشنا کرده و به زندگی آنان کیفیت ببخشد.
humanizers
انسان‌سازان، افرادی که به بهبود روابط انسانی و انسانی‌سازی فرآیندها کمک می‌کنند.
humanlike
شبیه به انسان، به خصوص در ظاهری یا رفتار.
humanness
انسانیت، ویژگی‌ها یا احساسات مربوط به انسان.
humate
هیومات، ماده‌ای ارگانیک که از تجزیه مواد گیاهی و حیوانی به وجود می‌آید و به کشاورزی کمک می‌کند.
humates
هیومات‌ها، ترکیبات ارگانیک که به خاک افزوده می‌شوند تا خواص آن را بهبود بخشند.
humation
هیوماتیون، فرآیند تجزیه و بازگشت مواد ارگانیک به خاک.
humbird
هومبرد، نامی برای نوعی پرنده کوچک و سریع که معمولاً در نزدیکی گل‌ها دیده می‌شود.
humblebee
زنبور آرام، نوعی زنبور که معمولاً به رفتار ملایم و دوستانه‌اش شناخته می‌شود.
humblehearted
اشخاص با دل humble کسانی هستند که همیشه با محبت و تواضع با دیگران رفتار می‌کنند.
humblemouthed
یعنی فردی که با تواضع صحبت می‌کند و تمایل به بزرگ‌نمایی ندارد.