megalogastria
مگاگاستریا، به معنای بزرگ شدن غیرطبیعی معده، که ممکن است ناشی از عوامل مختلفی باشد.
megaloglossia
مگاگلوزیا، به معنای بزرگ شدن غیرطبیعی زبان، که ممکن است در گفتار و بلع مشکل ایجاد کند.
megalograph
مگاگراف، به معنی نقاشی یا نمای بزرگ، که معمولاً برای آثار هنری بزرگ استفاده میشود.
megalography
مگاگرافی، به معنای مطالعه نقاشیهای بزرگ و آثار هنری مرتبط با مقیاس بزرگ.
megalohepatia
مگاوهپاتیا، به معنای بزرگ شدن غیرطبیعی کبد، که میتواند به مشکلات جدی بهداشتی منجر شود.
megalokaryocyte
مگا لوکاریوسیت، به معنی یک سلول بزرگ مغز استخوان که معمولاً دارای چندین هسته است و در تولید پلاکتها نقش دارد.
megalomaniacal
مگالومانیا به معنای وسواس به قدرت و بزرگی است که در رفتار افراد به شکل خودبزرگبینی مشخص میشود.
megalomanic
شخصی که به شدت خود را بزرگ و مهم میداند و به قدرت و نفوذ شیدا است.
megalomelia
حالت یا فرآیندی که در آن یک عضو بزرگتر از حد طبیعی باشد.
megalonychidae
خانوادهای از پستانداران بزرگ مانند سهپنجهایها که در دورههای گذشته زندگی میکردند.
megalonyx
نوعی سهپنجهای منقرض شده با اندازه بزرگ که در دوران پیشتاریخی زندگی میکرد.
megalopa
مگالوپا، مرحلهای از زندگی میگو یا خرچنگ که بعد از لاروی و قبل از بزرگسالی قرار دارد.
megalopenis
مگالوپنیس، اصطلاحی در علم زیستشناسی برای اشاره به اندازه بزرگ آلت تناسلی در برخی از موجودات.
megalophonic
مگالوفونیک، اشاره به صدا یا موسیقی با حجم و قوت بسیار زیاد.
megalophonous
مگالوفونیک، توصیفی برای صداهای بزرگ و با نفوذ که تاثیر زیادی بر شنوندگان دارد.
megalophthalmus
مگالوفتالموس، جنس ماهیانی با چشمهای بزرگ که ویژگیهای خاصی دارند.
megalopia
مگالوپیا، شرایطی که در آن فرد اندازههای بزرگتر از واقعیت را درک میکند.
megalopic
مربوط به یا وصفکنندۀ چیزی که دارای اندازه یا مقیاس بزرگ است.
megalopidae
خانوادهای از حشرات بزرگ در دسته بند蟷گ یا پروانهها.
megalopinae
زیرخانوادهای از پروانهها که به دلیل جنگلهای بارانی شهرت دارند.
megalopine
صفتی برای توصیف آن دسته از پروانهها که در زیرخانواده مگالوپین قرار دارند.
megaloplastocyte
مگالوپلاستوسیت، سلول بزرگی که در شرایط خاص خونی به وجود میآید.
megalopolistic
مربوط به مگالوپلیس، یعنی شهری بزرگ و پرجمعیت که شامل چندین کلانشهر میشود.
megalopolitanism
مفهموم زندگی در یک مگالوپلیس یا شهر بزرگ، که شامل چندین شهر بزرگ است.
megalopore
دهانه بزرگ در بعضی از موجودات دریایی که نقش مهمی در ترجیح زیستگاه دارد.
megalops
مرحله لاروی بزرگ در برخی از ماهیان، که مشخصه زندگی آنهاست.
megalopsia
اختلالی در بینایی که در آن یک یا چند شیء بزرگتر از اندازه واقعی خود به نظر میرسند.
megalopsychy
مگالوپسیکی به معنای روح بزرگ یا نیکوکار است و نشاندهنده انسانهایی است که ویژگیهای اخلاقی برجسته و فکری دارند.
megaloptera
مگالوپترا یک رده حشراتی است که لاروهای آبی دارند و بیشتر در آب یافت میشوند.
megalopteran
مگالوپتران به حشراتی اطلاق میشود که به رده مگالوپترا تعلق دارند و ویژگیهای خاصی دارند.
megalopterous
مگالوپتروس به حشراتی ارجاع میدهد که بالهای بزرگی دارند.
megalornis
مگالورنیس به یک پرنده منقرضشده اشاره دارد که در گذشته در ماداگاسکار زندگی میکرد.
megalornithidae
مگالورنیتیده خانوادهای از پرندگان منقرضشده است که به مگالورنیس وابسته میباشد.
megalosaurian
مگالوسورین به گروهی از دایناسورها اطلاق میشود که اندازه بزرگ و ویژگیهای خاصی داشتند و در دورههای زمینشناسی مختلف زندگی میکردند.
megalosauridae
مگالوسوریدا یک خانواده از دایناسورهای گوشتخوار بود که در دوران ژوراسیک زندگی میکردند.
megalosauroid
مگالوساروئید به گروهی از دایناسورهای بزرگ اشاره دارد که برخی ویژگیها را از دایناسورهای دیگر به ارث بردهاند.
megaloscope
مگالوسکوپ به ابزاری اطلاق میشود که برای مشاهده دقیق اشیای بزرگ یا نمونهها استفاده میشود.